سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2716457

  بازدید امروز : 63

  بازدید دیروز : 295

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
دانش دو گونه است : دانشی که مردم ناگزیر از فراگیری آن هستند و آن رنگ[ ظواهر [اسلام است و دانشی که مردم اجازه دارند آن را واگذارند و آن قدرت خداونداست . [امام علی علیه السلام]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: چهارشنبه 95/12/4::: ساعت 1:39 عصر


علومی که معمولا در حوزه تدریس می شود، علوم توحیدی هستند، اما باید دقت کنیم که علوم توحیدی با علم توحید، تفاوت دارد.
 
علوم رایج در حوزه علوم دینی، علم اصول، علم فقه، اخلاق، تفسیر، تاریخ اسلام، علوم قرآنی، فلسفه اسلامی و مانند آن همه علوم توحیدی هستند و در موضوعات و مسایل مختلف هستی و دین بحث می کنند.
 
اما در علم توحید ،خود توحید نظری و عملی و نقش راهبردی آن در تربیت انسان و تکامل جامعه بحث می شود.

البته به دلیل: یعرف الاشیاء به اضدادها. در کنار توحید، از شرک و کفر و تاثیر راهبردی آن در تخریب انسان و انحراف جامعه از مسیر کمال نیز بحث می شود.
 
طالبان و عالمان دینی باید بدانند که برای عالم شدن و به حقیقت رسیدن، علوم توحیدی لازم هستند، اما کافی نیستند.

برای درک عمیق علوم توحیدی و آموزش عمیق آن باید ابتدا با تفکر عمیق و استراتژیک توحید آشنا شوند، در غیر این صورت، کل سیستم تحصیل، درک، تفکر، آموزش و پرورش دین با ضعف راهبردی مواجه خواهد شد.
 
علوم توحیدی، در موقعیت علوم تاکتیکی هستند، برای ساخت انسان و جامعه، اما علم توحید راهبرد و استراتژی انسان سازی و تکامل اجتماعی انسان است.
 
علوم توحیدی در دامنه هرم علم قرار دارند، ولی علم توحید در راس هرم علم است، لذا راهبرد درک و تاثیر گذار نمودن تمام آموزه ها و معارف دینی، علم توحید است.
 
اول الدین معرفت الجبار، در قدم اولی که انسان وارد حوزه علم می شود باید با علم راهبردی توحید آشنا شود، زیرا علوم توحیدی با علم توحید درک و تاثیر گذار می شوند.
 
شما برای اینکه به شهر مقدس مشهد برسید و امام هشتم (ع) را زیارت کنید، ابتدا باید در راه و جاده مخصوص آن شهر قرار بگیرید، وگرنه هرگز به آن شهر نمی رسید.

علم توحید نقش راهبردی برای درک و آموزش و عمل نسبت به سایر علوم دارد، شما برای اینکه به مقصد علم و معرفت که کمال انسانی است، برسید، ابتدا باید در راه آن قرار بگیرید. توحید راه و راهبرد رسیدن به حقیقت و کمال انسانی است.
 
علت اینکه اهل معرفت در آموزه های عرفانی خود، تنها به توحید نظری و عملی می پردازند و موضوع عرفان را روی علم توحید متمرکز کرده اند، این است که آنها دریافته اند، تنها از این طریق انسان به معرفت و کمال انسانی می رسد.
 
 
طلبه ها و عالمان حوزه دین، متاسفانه به دلیل اینکه معرفت عمیقی به علم توحید ندارند و اهمیت آن را درک می کنند، معرفت و عشق در وجودشان شکوفا نمی شود و صرفا به اطلاعات تاکتیکی ای که حوزه به آنها می دهد بسنده می کنند.
 
تورم علوم دینی و مشغولیت افراطی طلاب و عالمان دینی به اطلاعات علمی گوناگون و غفلت از علم توحید و حقیقت، باعث می شود که آنها از وصول به عشق و عرفان محروم شوند.
 
عالمان دینی حتما باید با فضای توحید و شرک آشنا باشند و بدانند که فضای توحید فضای درک حقیقت و علم و آگاهی است و فضای کفر فضای جهل است.

در فضای جهل و دنیاپرستی و کفر و شرک، هرگز کسی به حقیقت نمی رشد و تنها کسانی که در فضای توحید، تحقیق و تلاش می کنند، امکان رسیدن به آگاهی و معرفت را دارند.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 95/12/1::: ساعت 9:34 صبح

https://t.me/khodsazitohidi   آدرس کانال خودسازی توحیدی


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 95/11/30::: ساعت 9:22 صبح

ولایت شرط خودسازی توحیدی:
 
همه ما می دانیم که پیامبر خاتم (ص) دعوت خود را با توحید آغاز کرد و فرمود: قولوا لا اله الا الله تفلحوا، یعنی از طریق توحید و خداپرستی و نفی شرک و کفر است که شما به رستگاری می رسید.
ولی ما در مذهب شیعه معقدیم که رسیدن به فلاح و رستگاری و کمال انسانی بدون تمسک به ولایت معصومین(ع) امکان پذیر نیست.
بنابراین خودسازی توحید نیز که روش تکامل انسانی و خدایی شدن انسان است، بدون تمسک به ولایت انبیاء و اولیای معصومین (ع) و رهبران توحیدی و عالمان ربانی دین، در زمان غیبت معصوم (ع) ممکن و شدنی نیست.
مهمترین دلیل حقانیت شیعه هم همین است. مذهب شیعه با وجود ولایت است که توانسته به عنوان یک مذهب کامل، راهگشا و نجات دهنده بشر مطرح باشد.
دین اسلام در قرائت شیعی آن دو محور اساسی دارد که عبارت است از توحید و ولایت.
توحید متن دین است و ولایت مفسر، مجری و راهبر راه توحید فردی و اجتماعی انسان، در مسیر تعالی و کمال و سعادت.
توحید بدون ولایت دچار افراط و تفریط می شود.
مشکلاتی که امروزه غربیان دچار آن هستند، ناشی از نفی توحید و گرایش به کثرت گرایی است و انحراف و افراطی گری اهل سنت به خصوص وهابیت نیز حاصل نفی ولایت و درک غلط از توحید است.
حدیث سلسله الذهب:
مهمترین منبعی که به صراحت این مطلب را بیان کرده است، حدیث معروف سلسله الذهب است.
این حدیث در منابع فراوانی آمده و از احادیث معروف و متقن شیعه است. سلسله الذهب گفته اند، چون سلسله سند آن شامل تمام معصومین(ع) قبل از امام هشتم (ع) می شود تا می رسد به رسول خدا (ص) و آن حضرت سرسلسله سند را به خدای متعال نسبت می دهد.
در مسیر حرکت امام رضا(ع) به سوی مرو هنگامی که موکب حضرت به شهر نیشابور رسید، مردم نیشابور که مردمی دانش دوست و مشتاق زیارت حضرت رضا (ع ) بودند. از حضرت تقاضا کردند اندکى توقف فرماید، تا چهره جذاب و متین آن یادگار رسول را ببینند.
امام (ع) در حالى که لباس ساده اى بر تن داشت ، در برابر مردم قرار گرفت. مردم با دیدن آن حضرت بى تابانه فریاد شوق برداشتند. دو نفر از حافظان حدیث بنام ابوذرعه و محمّد بن اسلم مردم را به سکوت دعوت کرده و کلمات درربار آن حضرت را براى مردم - با صداى بلند - بیان مى کردند.
حضرت رضا علیه السلام حدیثى را که مربوط به (توحید و ولایت) است پس از ذکر سلسله سند بدین سان بیان فرمودند:
قال الله تعالی: کلمة لا اله الا اللّه حصنى فمن قالها دخل حصنى و من دخل حصنى امن من عذابى.
 یعنى کلمه طیبه (لا اله الا اللّه) دژ استوار من است، هر کس آن را بگوید، در این دژ استوار داخل مى شود، و اگر در آن وارد شود، از عذاب روز رستاخیز در امان خواهد بود.
و سپس ‍ هنگامى که موکب آن حضرت مى خواست به راه افتد، براى تکمیل این سخن والا و ارزنده بار دیگر سر از هودج و کجاوه بیرون آورد.
مردم همه متوجه شدند که امام (ع) قصد بیان مطلب مهم و سرنوشت سازی را دارد . بنابراین دیگر بار سکوت بر همه جا حکم فرما شد. امام (ع ) بدنبال حدیث افزود:
و لکن بشرطها و شروطها و انا من شروطها. یعنى : و امّا به شرط و شروط اش (و با دست اشاره به خود فرمود:) و من از شروط آن هستم .
از این بیان انتهایی حدیث برداشت می شود که ولایت شرط دین و جزء کامل کننده آن است.
پروردگار وقتی على ابن ابیطالب را به ولایت منصوب نمود، آیه اکمال را فرو فرستاد: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا (مائده, 3)
در این روز کامل نمودم برای شما دین شما را و اتمام نمودم برای شما نعمت خود را و راضی شدم که توحید ـ توأم با ولایت ـ دین شما باشد.
البته قبل از نصب امیرالمؤمنین به ولایت نیز، خدای متعال در آیه تبلیغ به پیامبر خود چنین خطاب کرده بود:
یا ایها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته (مائده، 67)
ای پیامبر آنچه به تو نازل شد ـ نصب امیرالمؤمنین به ولایت ـ به مردم بگو اگر تبلیغ نکنی، رسالت خود را به انجام نرسانیده ای .
بنابر بسیارى تفسیرها ماجراى حدیث سلسله الذهب امام رضا با تاکید روى جملة شرطها و شروطها همان آیه اکمال و آیه تبلیغ را یادآوری می کند و مى گوید:
شرط اساسی کلمة لا اله الا الله پذیرش ولایت و امامت و رهبرى امام معصوم و در پى آن ولایت فقیه در زمان غیبت معصوم (ع) و اطاعت و تبعیت ایشان است.
بدون پذیرش ولایت، اساسا مسلمانى و رستگارى دنیوی و اخروى ما زیر علامت سئوال است.
این حدیث شریف در کتاب های متعددی مانند عیون اخبار الرضا (ج -2 ص 296) منتهی الآمال (ج -2 ص 891) بحارالانوار، (ج 109 -12) حدیثه الشیعه (ص 642) و ... درج گردیده است.
شاهد دیگر نیز حدیث ثقلین است که در آن پیامبر خدا (ص) چندین بار به خصوص نزدیک رحلت خود از این دنیا، توسط آن وصیت کرد و فرمود:

انی قد ترکت فیکم ثقلین‌، آحدهما اکبر من الآخر: کتاب اللّه عزوجل حبل ممدود من السمأ الی الارض‌، و عترتی اهل بیتی‌، ألا انهما لن یفترقا حتّی یردا عَلَی‌َّ الحوض‌.
 من از میان شما به سرای آخرت کوچ می کنم و در میان شما دو چیز گرانمایه و پر ارزش‌، به یادگار می‌نهم که یکی از آن دو بزرگ‌تر از دیگری است‌: کتاب خداوند ـ عزوجل ـ که ریسمانی کشیده شده از آسمان به زمین است و عترت خود که همان اهل‌بیت من می‌باشند.
آگاه باشید که این دو هرگز از هم جدایی نپذیرند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. (اهل‌بیت در قرآن و حدیث‌، ص 160ـ175)
قرآن در حقیقت کتاب آموزش توحید، دین و زندگی توحیدی است و اهل بیت نیز همان ولایت است که مفسر توحید و کتاب خدا و ضامن اجرای آن در جامعه است.
نتیجه اینکه:
بهترین منابع خودسازی و طی کردن راه کمال، استفاده از قرآن کریم و اهل بیت(ع) برای شناخت توحیدی خداوند و سامان دهی زندگی توحیدی و سیر و سلوک الی الله است که به صورت دو سیر نظری و عملی طی می شود و در نهایت انسان با فنا و غرق شدن در خداوند، به مقصد و مقصود نهایی زندگی خود می رسد.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 95/11/30::: ساعت 9:21 صبح

توحید فردی، اجتماعی:
بررسی گروه های مردمی در ارتباط با گرایش توحیدی:
1-  خیلی از مردم خیال می کنند توحید، فقط اعتقاد به یگانگی خدا است و همین قدر که کسی در توحید نظری موحد شد، کافی است و جنبه های عملی و مبارزاتی توحید را درک نمی کنند. این افراد در زمینه عمل آزادند و به دلخواه خود عمل می کنند و در بند اطاعت و بندگی خدا و خودسازی نیستند.
2-  بعضی مردم علاوه بر اعتقاد به یگانگی خداوند، جنبه های عملی توحید را هم درک می کنند و می دانند که عمل به آموزها های توحیدی، جزء توحید است و باید عملا خداپرست باشند و به دین و احکام دینی پایبند باشند و از خدا و اولیای خدا اطاعت کنند. این گروه توحیدشان بهتر است از گروه اول، ولی کامل نیست.
3-  دسته سوم کسانی هستند که علاوه بر اعتقاد و عمل به آموزه های دینی، می دانند که تا با کفر و شرک درونی خود مبارزه نکنند و نفس خود را از این آلودگی ها پاک نکنند، به اخلاص در توحید نمی رسند و ایمان و توحید شان کامل و خالص نیست و لذا به خودسازی روی می آورند و وارد مبارزه با هوای نفس و شیطان می شوند و نسبت به بندگی خدا هم اهتمام و جدیت دارند. این گروه نیز توحیدشان کامل تر است اما هنوز کامل نیست.
4-  گروه چهارم از سه گروه قبلی پیشرفته تر هستند. این افراد کسانی هستند که علاوه بر طی این مراحل و کامل سازی توحید فردی، متوجه می شوند که توحید یک بعد اجتماعی هم دارد و باید در صحنه جامعه به مبارزه با شرک و کفر جهانی و اجتماعی و مظاهر آن اقدام کنند و تحت رهبری امام جامعه در یک مبارزه طولانی و تاریخی مشارکت داشته باشند.
این دسته ازمومنین انقلابی، وارد سیاست می شوند و ضمن تحصیل آگاهی سیاسی و اجتماعی، موضع گیری سیاسی و اجتماعی دارند و به عبادت های اجتماعی نیز می پردازند
مثلا درهمایش های مومنین و تظاهرات و راهپیمایی های مومنین شرکت می کنند و به یاری رهبری توحیدی جامعه می پردازند و از ولایت و رهبری معصوم یا فقیه در زمان غیبت، تبعیت و اطاعت می کنند.
دشمن را می شناسند و همواره بصیرت و آگاهی سیاسی و اجتماعی خود را تقویت می کنند و نسبت به هجوم های مختلف فرهنگی و اقتصادی و نظامی دشمنان توحید، واکنش نشان می دهند و عملا وارد بعد مبارزاتی توحید و جبهه حق علیه باطل می شوند.
به لحاظ اجتماعی عدالت طلبی را آرمان خود قرار می دهند و در جهت شکوفایی تمدن توحیدی، تلاش کنند، انقلاب می کنند ، جهاد کنند و در نهایت هم ممکن است در همین مسیر به شهادت برسند.
توحید این گروه کامل است و می توان آنها را مومن و موحد و انقلابی و اصول گرای واقعی دانست.
این گروه سیاست را عین دیانت می دانند.
5-  در مقابل گروه چهارم کسانی هم هستند که بعد اجتماعی توحید را قبول ندارند و اسلام انقلابی و سیاسی و حکومت ولایت فقیه را نمی پذیرند و تحت تاثیر فرهنگ و فلسفه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی سکولار غرب، معتقد اند که اداره جامعه کار دین نیست و باید جامعه را با خرد جمعی و نخبگان علمی کشور اداره کرد.
این  گروه به کلی سیاست را از دیانت جدا می دانند.
اصلاح طلب ها و روشنفکران غرب زده و تکنوکرات ها از این دسته اند.
بعضی از آنها ممکن است نماز بخواند و روزه  بگیرند و اعتقاد ظاهری به خدا و توحید هم داشته باشند و خود را ملی مذهبی بدانند، اما به لحاظ اجتماعی، کاملا سکولار و لیبرال و ملی گرا هستند و حکومت اسلامی و توحیدی و امامت جامعه توسط ولی فقیه را قبول ندارند و با آن مبارزه هم می کنند.
کنوکرات ها معتقداند که حکومت و دولت را باید نخبگان علمی و متخصصین اداره کنند و تعهد دینی را برای اداره جامعه لازم نمی دانند.
مشکل عمده این گروه بیشتر فکری و اعتقادی و گرایشی است. اگر شخصیت و زندگی این افراد را بررسی کنید، مشاهده می کنید که ایشان به شدت تحت تاثیر تفکرات سکولاری و لیبرالی غربی هستند و گرایش های دنیاپرستانه و قدرت پرستانه و پول پرستانه دارند و همین گرایش ها است که باعث می شود، وقتی به قدرت می رسند، فساد اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در جامعه بیشتر می شود، و از  این جهت قابل اعتماد نیستند.
در دولت های دینی و اصول گرا، فساد اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی بسیار کم است و اگر هم اتفاق بیافتد توسط نیروهای نفوذی اصلاح طلب و دنیا پرست اتفاق می افتد نه اصول گرای واقعی.
موحد و اصول گرای واقعی امکان ندارد که منبع هیچ فسادی باشد. هر کسی فسادی انجام می دهد، قطعا خداپرست و اصول گرای واقعی  نیست و منافقی است که خود را در میان ایشان جا زده است. پناه بر خدا


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: پنج شنبه 95/11/28::: ساعت 8:25 صبح

تحلیل توحیدی استراتژی ایران برای مقابله با آمریکا:

مقدمه: تعریف دکترین:
به مجموعه: هدف + استراتژی + تاکتیک، دکترین گفته می شود. هدف نفطه ای است که می خواهیم به آن برسیم، استراتژی یا راهبرد، راه رسیدن به هدف را می گویند و تاکتیک، روش تحقق استراتژی است. هدف و استراتژی همیشه ثابت است، ولی تاکتیک ها متغیر هستند و به حسب اقتضائات زمان انتخاب می شوند.
استراتژی آمریکا:
ابتدا خوب است این سوال را مطرح کنیم که استراتژی آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی چیست؟
پاسخ: استراتژی آمریکا براندازی نظام جمهوری اسلامی است. این استراتژی، زیر مجموعه راهبرد کلان تری است که آمریکا و نظام سلطه و کفر جهانی، درقبال اسلام اتخاذ کرده اند و آن مقابله با ایدئوژی اسلام و جلوگیری از گسترش آن است.
آنچه ایدئولوژی مادی غرب و منافع آنها را به خطر انداخته است، ایدئوژی اسلام است و لذا آنها برای حفظ منافع مادی خود در جهان، با اسلام مبارزه می کنند.
یکی از تاکتیک های آنان ترویج اسلام هراسی است برای اینکه مردم جهان را نسبت به اسلام بدبین کنند. ایجاد جریانات تروریستی داعش و امثال آن و به صورت ریشه ای تر کمک به جریانات افراط گرا و سلفی و وهابی به خاطر این است که می دانند این جریانات به حیثیت اسلام ضربه می زنند و باعث اسلام گریزی مردم می گردند.
گفتیم که استراتژی امریکا برای مقابله با انقلاب اسلامی براندازی نظام است، دلیل آن این است که ظهور انقلاب اسلامی و شکل گرفتن نظام اسلامی در ایران، بعد از سال پنجاه و هفت، باعث شده ایدئولوژی اسلام برای اولین بار در سطح جهان احیا و مطرح شود. انقلاب  اسلامی باعث شد که مردم جهان به خصوص مسلمانان آگاه و بیدار شوند و درمقابل ایدئولوژی غرب بایستند. این آگاهی و بیداری با چپاول گری و سلطه و استعمار گری آمریکا در تضاد است.
انقلاب اسلامی اززمانی که به وجود آمده در مقابل سیاست و هژمونی آمریکا ایستاده است و نقشه های آنان را برای سلطه بیشتر بر مردم جهان به خصوص مسلمانان نقش بر آب کرده است. آنها با انقلاب مخالف هستند چون مانع منافع و اهداف نامشروع آنان در منطقه شده است.
استراتژی براندازی نظام اسلامی توسط آمریکا ثابت است، اما تاکتیک های آن به اقتضای زمان متغیر انتخاب شده است. به برخی از این تاکتیک ها اشاره می کنیم:
تهدید نظامی، جنگ تحمیلی صدام به ایران، کودتای نظامی نوژه، تحریک قوام و اختلافات قومی، تحریم فلج کننده اقتصادی، تهاجم یا شبیه خون فرهنگی. ناتوی فرهنگی به معنای حرکت سیستمی همه جانبه. ایران هراسی، اسلام هراسی، بهانه قرار دادن حقوق بشر و تحریم، ترویج تروریسم و عملیات روانی و گاهی هم استفاده از همه گزینه ها با هم.

استراتژی جمهوری اسلامی برای مقابله با آمریکا:
جمهوری اسلامی هم در مقابل آمریکا استراتژی دارد. استراتژی ایران اسلامی، مبارزه خدشه ناپذیر با آمریکا تا نابودی استکبار جهانی و ظلم و ستم آنها است.
هدف جمهوری اسلامی از انقلاب و مبارزه با آمریکا عبارت است از: استقرار حکومت توحیدی برای رسیدن به جامعه توحیدی و تمدن توحیدی و گسترش عدالت در سطح جهان و زمینه سازی برای ظهور و انقلاب حضرت مهدی عج. البته این هدف متوسط اسلام و جمهوری اسلامی است، زیرا هدف نهایی اسلام و جمهوری اسلامی تربیت انسان کامل است.
این  استراتژی وهدف گذاری توسط امام خمینی (رض) بنیان گذار انقلاب اسلامی اعلام شده است.

تحلیل توحیدی استراتژی جمهوری اسلامی:
توحید اجتماعی به عنوان راهبرد اسلام برای تکامل جامعه، بر اساس  کلمه لا اله الا الله دو بخش دارد: 1- مبارزه با کفر و شرک و مظاهر آنها در سطح جهان. 2- بسط و گسترش خداپرستی و عدالت اجتماعی در جامعه جهانی.
بر این اساس استراتژی جمهوری اسلامی هم باید دو بخش داشته باشد، بخش اول مبارزه با تمدن مادی و الحادی غرب و آمریکا است و بخش دوم آن ترویج حاکمیت خدا بر زمین و خداپرستی و عدالت اجتماعی است.
امام خمینی (رض) بر اساس شناخت عمیقی که از اسلام و توحید داشت، راهبرد کاملی را برای تحقق اهداف اسلام و انقلاب اسلامی تعیین کرده است. یعنی هم مبارزه بی امان با سیاست ها و فرهنگ و هژمونی آمریکا و غرب را به عنوان راهبرد معرفی کرده است و هم برای ایجاد و تحکیم ساختارهای حکومت اسلامی و قانون اساسی و ترویج روحیه خداپرستی در فرد و جامعه تمام تلاش خود را به کار برده است.
در این راستا و در تمام مدتی که از انقلاب می گذرد، رهبری انقلاب اسلامی، حضرت امام خامنه ای نیز دقیقا از همین راهبرد تبعیت کرده است و هرگز در مقابل شیطان بزرگ آمریکا ازسر سازش و ضعف برخورد نکرده است.
البته برخی دولت ها در اثر عدم اعتقاد راسخ به تاثیر مثبت راهبرد مبارزه با آمریکا، سعی کرده اند به نحوی با دشمن وارد مذاکره و سازش شوند، اما به تجربه ثابت شده است که راهبرد سازش با دشمنی که هدف اش براندازی نظام است، کارآمدی ندارد و باعث ضعف نظام می شود.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: چهارشنبه 95/11/27::: ساعت 8:31 صبح



یکی از سوالات اساسی زندگی این است که انسان از خود بپرسد: اکنون چه باید بکنم؟
 
این سوال آخرین سوالی است که برای انسان مطرح می شود. یعنی وقتی انسان به سوال درباره هدف زندگی، کمال انسان، روش رسیدن به کمال، کیستی خداوند، و چیستی معاد و قیامت پاسخ می دهد، این سوال اساسی برایش پیش می آید که اکنون در این فضا، وظیفه من چیست و چه باید بکنم؟
 
پس از تحقیق و بررسی در پاسخ این سوال به این نتیجه خواهد رسید که وظیفه او در این دنیا چیزی جز خودسازی توحیدی نیست. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین. انسان هیچ ماموریتی در این دنیا جز خداپرستی خالصانه ندارد.
 
در مباحث آینده روشن خواهد شد که انسان اولا: با خودسازی و ثانیا: با توحید به کمال و سعادت می رسد.
 
البته ولایت نیز جایگاه خاص خود را دارد و در آینده عرض خواهیم کرد که نقش ولایت در خودسازی توحیدی، هدایت و واصل نمودن انسان سالک به مقصد است.
 
اگر این سوالات و به خصوص سوال آخر که از وظیفه انسان در این دنیا است، مطرح نشود، انسان از خودسازی غافل خواهد شد و نتیجه آن چیزی جزگمراهی و زندگی بشری و شرک آمیز  نخواهد بود.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: چهارشنبه 95/11/27::: ساعت 8:30 صبح



گاهی غفلت از آخرت است، یعنی همه ی توجه انسان به دنیا باشد و از آخرت و رستاخیز، از زندگی دیگری که در پس این جهان است، غافل شود.
غافل شود از اینکه برای آخرت خود از این دنیا توشه برگیرد و خود را آماده لقای  الهی کند. از این رو در سوره ی روم می فرماید: «آنها فقط ظاهر دنیا را می بینند، ولی از آخرت غافل می شوند.
غفلت از خدا و بى ‏توجهى به آخرت و فراموشى حقایق و دورى از صفات عالى انسانى، آدمى راگرفتار دام خطر کرده و دست انسان را از دامن سعادت جدا خواهد کرد.
در کتاب با ارزش «نهج البلاغة» نقل شده است که: جنازه‏اى را به گورستان مى‏بردند، حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام شنید مردى مى ‏خندد، خنده‏ اى که ناشى از غفلت بود. فرمود: گویا مردن بر غیر ما نوشته شده و خیال مى‏کنى که حق در این دنیا بر غیر ما لازم گشته و مى ‏پندارى مرده ‏هایى که مى ‏بینیم مسافرانى هستند که به زودى به سوى ما بازمى ‏گردند، ایشان را در قبرهایشان مى ‏گذاریم و اموالشان را مى ‏خوریم مثل این که ما پس از آن‏ها جاوید خواهیم ماند.
واى بر ما، مرگ مردم که براى ما پند و عبرت است، فراموش کرده‏ایم و به هر آفت و زیانى گرفتار آمده ‏ایم. خوش به حال کسى که نفسش رام شد و عمل و کردارش پاک و شایسته و قصدش پسندیده و اخلاقش نیکو گشت و زیادى مالش را در راه خدا صدقه داد و زیاده ‏گویى زبانش را مهار نمود، از آزار مردم خوددارى کرد و سنّت پیامبر صلى الله علیه و آله بر او سخت نیامد و به بدعت نسبت داده نشد
 
از نشانه‌های مهم «غفلت» بی‌اعتنایی به عوامل هشدار دهنده و بیدار کننده است؛ مثلاً هنگام عبور از قبرستان فکر نمی‌کنند که ممکن است فردا، جایگاه شان همین جا باشد، یا اگر در تشییع جنازه یکی از دوستان و آشنایان شرکت کنند، فراموش می‌کنند که او را هم روزی، دیگران تشییع کرده و در مراسم یاد بود او شرکت می‌کنند.
 
رسول خدا (ص)فرمودند: «أغفل الناس من لم یتعظ بتغیر الدنیا من حال الی حال. غافلترین مردم کسی است که از دگرگونی‌های دنیا پند نگیرد. (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص395)
 
قران کریم در بسیاری از آیات از کسانی صحبت می کند که به خاطر فراموش کردن قیامت و روز حساب دچار گمراهی می شوند. ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب (ص/ 26) در حقیقت کسانی که از راه خدا به در می‌روند، به سزای آنکه روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابی سخت خواهند داشت.
برای یک شخص مؤمن تنها ایمان به معاد کافی نیست، باید مدام به یاد معاد باشد. در مورد بعضی افراد قرآن می‌فرماید: «لا یُؤمِنُ بیَومِ الحِسابِ» (غافر/27) ایمان به معاد ندارد، ولی در آیه قبلی بیان میکند که ایمان وجود دارد ولی شخص معاد را فراموش می‌کند.

از اینرو میتوان نتیجه گرفت هوی پرستی و فراموش کردن روز قیامت، خطراتی است که انسان را تهدید می‌کند. (قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج10، ص99)
در آیه مبارکه اِقتَرَبَتِ السّاعَهُ وَ انْشَّقَ القَمَر سخن از اِقتراب قیامت است، ولی چون مهمترین حادثه قیامت همان صحنه حساب است که هر کسی مسئول اعمال خودش است؛ آن بخش مهم قیامت را در طلیعه سوره انبیاء ذکر فرمود که: اِقْتَرَبَ لِلْنّاسِ حِسابُهُم و هم فی غفله، حساب مردم نزدیک است در حالی که ایشان غافل اند.
دو تا عامل وجود دارد برای تَنبّه؛ یکی عامل درونی که همان عقل و فطرت است. عقل باعث می شود که انسان هرگز خود را پوچ نداند و خود را در این دنیا اَبدی تلقّی نکند و به آینده امیدوار باشد و برای آینده تلاش و کوشش کند.

دوّم ادلّه بیرونی که انبیاء و اولیاء هستند. آنها آمده اند تا آنچه در درون دل های مردم نهادینه شده، شکوفا کنند، وَ یُثیرُوا لَهُمْ دَفائِنَ العُقُول. و آنهارا برای رسیدن به کمال و سعادت و حیات جاودان آخرتی هدایت نمایند.

ولی کافران و مشرکان و بسیاری از افراد مردم نه به ندای درونی توجه دارند، نه به صَلای بیرونی! لذا غافل اند و متاسفانه از هدایت های دینی، عقلی و نقلی گریزان اند.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: چهارشنبه 95/11/27::: ساعت 8:29 صبح


غفلت از خودشناسی، یعنی بی توجهی به هویت انسانی و استعداد های عظیم روح خود. انسان مظهر خدا است، یعنی استعداد خدایی شدن دارد، کسی که خودش را نمی شناسد، با هدف زندگی آشنا نیست و تلاشی برای شکوفایی استعدادهای فراوانی که خدای متعال در او نهاده است نمی کند،‌ غافل است.
 
در داستان ها آورده اند که مردی یک روز تخم عقابی را به صورت اتفاقی در دشت پیدا کرد و آن را بی هیچ هدف خاصی و فقط برای اینکه به نوعی از آن محافظت کرده باشد در لانه مرغی گذاشت. چندی بعد جوجه عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آن ها بزرگ شد و در تمام زندگی اش همان کارهایی را انجام داد که مرغ ها می کردند.
برای پیدا کردن کرم ها و حشرات زمین را می کند و قُدقُد می کرد و گاهی با دست و پا زدن فراوان کمی در هوا پرواز می کرد. سال ها به همین منوال گذشت و عقاب دیگر خیلی پیر شده بود. روزی پرنده با عظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید. او با شکوه تمام، با یک حرکت جزئی بال های طلایی اش برخلاف جریان شدید باد پرواز می کرد.
عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید: این کیست؟ همسایه اش پاسخ داد: این یک عقاب است، سلطان پرندگان. او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم. عاقبت، عقاب داستان ما مثل یک مرغ زندگی کرد و مثل یک مرغ هم مُرد، زیرا فکر می کرد که یک مرغ است! انسان غافل مانند این عقاب است که ممکن است تا آخر عمر نفهمد که انسان است و با همین غفلت از دنیا برود.
اصولاً یکی از بزرگترین بدبختی ها و مصائب انسان خودفراموشی است، چرا که ارزش ها و استعدادها و لیاقت های ذاتی خود را که خدا در او نهفته و از بقیه مخلوقات ممتازش ساخته، به دست فراموشی می‌سپرد.
خودفراموشی مساوی با فراموش کردن انسانیت خویش است، کسی که هویت انسانی خود را فراموش می کند، تا سرحد یک حیوان درّنده سقوط می‌کند، و همّت اش چیزی جز خواب و خور و شهوت نخواهد بود.
خودفراموشی بدترین زمینه ساز فسق و خروج از طاعت خدا است.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: چهارشنبه 95/11/27::: ساعت 8:29 صبح


 
انسان در این دنیا به دلیل جهل و ناآگاهی از حقایق زندگی، دچار غفلت های فراوانی است، اما همه این غفلت ها ریشه در یک غفلت راهبردی دارد و آن غفلت از هدف زندگی انسان در این دنیا است.
 
حداقل پنج سوال اساسی در زندگی برای انسان مطرح است که پاسخ به آنها بسیار آگاه و بیدار کننده است، این سوالات و پاسخ به آنها در بحث غفلت زدایی مطرح خواهد شد. اما از میان این سوالات اساسی، سوال از هدف زندگی جایگاه خاصی دارد و بسیار راهگشا است.
 
انسان در ابتدا که هنوز وارد فضای علم و شناخت حقایق و پاسخ به سوالات اساسی زندگی نشده است، حداقل وجود زندگی و خودش را اجمالا درک می کند و می داند که او هست و دارد در این دنیا زندگی می کند.
 
در این فضای علم اجمالی، یک سوال برای انسان مطرح می شود: من در این دنیا چه می کنم؟ هدف زندگی من در این دنیا چیست؟
 
این سوال نقطه آغاز حرکت تکاملی بشر و دروازه ورود به خودسازی و کمال انسانیت است.
 
بعد از اینکه این سوال مطرح شد، با کمی تفحص در اطراف خود درمی یابد که تمام موجودات و مخلوقات این عالم در حال رشد و تکامل هستند.
 
یک شیر ابتدا بچه است و روند تکامل خود را طی می کند تا کاملا استعداد های شیریت در آن ظاهر شود. پلنگ هم همین طور به تکامل می رسد. درخت هم همین طور به تکامل می رسد. یک درخت سیب، ابتدا نهال است و وقتی کاملا رشد کرد و میوه داد، درخت سیب می شود.
 
در کنار این توجه، حس کمال طلبی فطری او نیز کمک می کند تا هدف زندگی در این دنیا را کاملا بشناسد و بداند که  این هدف چیزی جز طی کردن روند تکاملی نیست.
پر واضح است که ما انسان هستیم و باید استعداد های انسانی خود را شکوفا کنیم و به رشد و کمال انسانیت برسیم.
 
این سوال و پاسخ آن انسان را وارد فضای تحقیق در زمینه خودشناسی و علم و دانایی و بیداری می کند. در حالی که اگر این سوال برایش مطرح نشود و در فضای جهل و ناآگاهی بماند، تلاشی برای خودشناسی و خودسازی نخواهد کرد و در نتیجه هلاک خواهد شد.
 
انسان در اثر خودفراموشی، راه کمال و سعادت خود را فراموش کرده، از تمام عوامل رشد انسانی و کمال آور غافل خواهد شد و در نتیجه این غفلت و سرگرم شدن به زندگی عادی مادی و بشری از جرگه انسانیت خارج و با مرگ گم و فراموش می شود.
 
علم، دین، عوامل فرهنگی، کتاب، مطالعه، تحقیق و خودسازی همه برای رشد انسانیت ما است و کسی که غافل است عملا نمی تواند از این عوامل و امکانات معنوی، در جهت رسیدن به کمال و قرب الهی استفاده کند.
 
انسان غافل سفر آخرت را نیز از یاد می برد و در حالی عمرش به پایان می رسد که خود را برای زندگی پس از مرگ و لقای الهی، آماده نساخته است و زاد و توشه سفر آخرت خود را فراهم ننموده است.
فراموشی یاد خود و یاد خدا و یاد مرگ و قیامت، به کلی انسان را از مسیرانسانیت و کمال و سعادت خارج می کند.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: چهارشنبه 95/11/27::: ساعت 8:28 صبح



1.  صرف کردن عمر به بیهودگی:
یکی از نشانه‌های غفلت آن است که انسان عمر خود را در اموری صرف کند که نه سودی برای دنیا دارد نه آخرت. امیرمؤمنان (علیه السلام) در این زمینه می‌فرمایند: کفی بالرجل غفلة ان یضیع عمره فی ما لاینجیه.
برای غفلت انسان، همین بس که عمر خود را در چیزی که مایه نجات او نیست، ضایع کند .عمر سرمایه انسان برای رسیدن به کمال و سعادت است و انسان بیدار هرگز حاضر نمی شود حتی لحظه ای از عمر خود را به بیهودگی صرف کند. (آمدی، عبدالواحد، شرح غررالحکم، ج4، ص585)
 
2.  همنشینی با فاسدان و مفسدان:
همنشینی با فاسدان و مفسدان و دوری از مجالس اهل عبادت و خداپرستان نیز در کلمات معصومین از نشانه های غافلان شمرده شده است. امام حسن مجتبی (علیه السلام) می‌فرماید: الغفلة ترکک المسجد و طاعتک المفسد. غفلت آن است که مسجد را ترک کنی و از مفسد اطاعت نمایی. (همان)
انسان بیدار و خداپرست هرگز با چنین آدم هایی دمخور و همنشین نمی شود مگر اینکه قصد هدایت داشته باشد.
 
3.  توجّه افراطی به مظاهر زندگی مادی:
بعضی از مردم خیلی به مظاهر مادی زندگی اهمیت می دهند و بیش از حد به تجملات مادی مشغول می شوند، این نوع زندگی باعث می شود که از مسیر کمال و یاد خدا غافل شوند.
قرآن کریم می‌فرماید:  یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّه؛ (منافقون/9)
ای اهل ایمان! مبادا مال و فرزندان تان شما را از یاد خدا غافل کند. کلمه "تلهی "از مصدر "الها"  گرفته شده، و این کلمه به معنای مشغول و سرگرم شدن به کاری و غفلت از کاری دیگر است.

منظور از الهاء اموال و اولاد از ذکر خدا این است که اشتغال به مال و اولاد، انسان را از یاد خدا غافل کند، چون خاصیت زینت حیات دنیا همین است که آدمی را از توجه به خدای تعالی باز می‌دارد) .طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج19، ص490)


 
<      1   2   3   4   5   >>   >
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید