سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2713631

  بازدید امروز : 60

  بازدید دیروز : 65

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
هرچه شمردنى است به سر رسد و هر چه چشم داشتنى است در رسد . [نهج البلاغه]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 88/4/7::: ساعت 8:49 صبح

با توجه به مطالعات و معلوماتی که کسب کرده ام( حوزوی و دانشگاهی) هیچ فرقی در خودم با دیگران نمی بینم حتی پیشرفت معنوی هم نکرده ام. به حال برخی غبطه می خورم کسانی که شاید یک تفسیر از قرآن یا شرحی از نهج البلاغه یا کتب فقهی و کلامی معتبری را هم نخوانده اند اما تقید بالایی دارند و خیلی از من کمتر گناه می کنند و بر اعتقاداتشان ثابتند. حسابی حالم گرفته است و نیاز به راهنمایی شما دارم؟

یکى از مشکلات بیشتر انسان‏ها این است که کمتر موفق مى‏شوند به دانسته‏هاى خود عمل کنند؛ عوامل گوناگونى باعث این ناکامى مى‏شود:
یکم. بسیارى از دانسته‏ها، به باور و اعتقاد تبدیل نشده است؛ باید این دانسته‏ها را تبدیل به باور کنیم. در این صورت جزء وجود ما مى‏شود و با شخصیت ما عجین مى‏گردد؛ آن گاه مى‏توانیم به آنها عمل کنیم.
امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه و در ضمن دعاى «مکارم الاخلاق» مى‏فرماید: «ایمان مرا به کامل‏ترین ایمان برسان، و یقینم را برترین یقین قرار ده و نیتم را به نیکوترین نیت‏ها ختم فرما و کردارم را به نیکوترین کردارها پایان بخش صحیفه سجادیه، ترجمه على شیروانى، انتشارات دارالفکر، چاپ سوم، 1382.
از این دعا استفاده مى‏شود که تنها دانستن کافى نیست و براى اینکه داشته‏هاى خود را به عمل و رفتار در آوریم، باید اینها به یقین (مرتبه بالاترى از علم) مبدل شود. نیت نیز که نقش مهمى در رفتار دارد، به بهترین نیت‏ها تبدیل گردد؛ یعنى، یقین و نیت خالص جزء ساختار شخصیت ما شود. در این صورت مى‏توان انتظار داشت علم و عمل انسان، با هم هماهنگ شود. رسیدن به این مرتبه از کمال، نیاز به تمرین، مراقبت و پشتکار مداوم دارد و از همه مهم‏تر براى دستیابى به آنها، همواره باید از خداوند مدد جست و دست توکل به دامن کبریایى او زد.
دوم. دنیاطلبى، لذت خواهى و دنبال ارضاى غرایز حیوانى بودن، یکى دیگر از موانع است. همه ما مى‏دانیم نگاه به نامحرم حرام است و دروغ گفتن یا تهمت زدن کار بدى است؛ ولى هنگامى که اسیر شهوت و لذت نفسانى شدیم - برخلاف دانسته‏هاى خود - به همه این گناهان آلوده مى‏شویم! در این گونه موارد، باید با هواى نفسانى خود مبارزه کنیم و خود را از چنگال نفس اماره نجات دهیم. در غیر این صورت نفس اماره همواره ما را به بدى‏ها دعوت مى‏کند و ظواهر دنیا را در نظر ما زیبا و لذت بخش جلوه مى‏دهد و در این حالت ما دچار نوعى غفلت مى‏شویم.
سوم. وسوسه‏هاى شیطان یکى دیگر از عوامل فریب، غفلت و فراموشى است؛ باید دائماً با این وسوسه‏ها مقابله کنیم.

چهارم. عدم انضباط و نداشتن برنامه ای که انسان روش و منش خویش را با آن هماهنگ کرده باشد. می دانید که نظم و برنامه داشتن در اسلام بسیار مورد تاکید است. ضرورت داشتن چنین برنامه ای این است که انسان با تبعیت از آن و پایبندی کامل می تواند بسیاری از موانع عمل مانند سستی و تنبلی و راحت طلبی و مانند آن را از خویش براند و به مرحله خودساختگی برسد. انسان خودساخته کسی است که زمام امور خویش را بدست گرفته و همگام با عقل و دین زندگی خویش را سامان داده و از زمان و عمر خویش به نحو احسن سود می برد و دائم در حال رشد و شکوفایی بیشتر است.
علاوه بر آنچه گفته شد، راه‏کارهاى زیر نقش مؤثرى در حل این مشکل دارد؛ بکوشید به طور جدى راه‏کارهاى زیر را عملى سازید:
1. ایمان خود را تقویت کنید و بهترین راه براى تقویت ایمان، عمل به آموزه‏هاى دینى و انجام تکالیف واجب و ترک محرمات و گناهان است.
2. دفترچه اعمالى براى خودتان تهیه کنید ؛ هر شب حدود ده دقیقه اعمال روزانه خود را کنترل کنید و اشتباهات و موفقیت‏هاى خود را در آن یادداشت کنید.
3. بدون اینکه خود را سرزنش کنید و نگاه منفى نسبت به خود داشته باشید ؛ نقاط ضعف رفتارى خود را شناسایى کنید.
4. یک برنامه هفتگى یا ماهانه براى خود طراحى کنید ؛ مثلاً بگویید: من مى‏خواهم نمازم را سر وقت بخوانم یا در سلام کردن پیش قدم شوم و... تغییر یا اصلاح آن را آغاز کنید ؛ مطمئن باشید اگر از امور کوچک و آسان شروع کنید و پشتکار داشته باشید، به تدریج مى‏توانید رفتارهاى خود را اصلاح کنید.
5. به خود تلقین کنید و اطمینان بدهید که من مى‏توانم در خودم تغییر رفتارى ایجاد کنم.
6. با خود تعهد اخلاقى ببندید که اگر در انجام رفتار مورد نظر کوتاهى کردید، جریمه بپردازید (مثلاً مبلغى به صندوق صدقات بیندازید یا یک روز روزه بگیرید).
7. در پایان هفته مجدداً خود را ارزیابى کنید ؛ اگر احساس کردید در عمل به برنامه در طول هفته موفق بوده‏اید، به خودتان امتیاز بدهید و بلافاصله شکر خدا را به جا آورید و از او بخواهید در ادامه کار به شما کمک کند.
8. اگر به هر دلیلى در اجراى برنامه شکست خوردید، مأیوس نشوید و دوباره تصمیم بگیرید آن را عملى سازید ؛ آن قدر تکرار کنید تا موفق شوید.
10. با افراد مؤمن و اهل عمل و در عین حال منظم و جدى، بیشتر معاشرت داشته باشید و از تجارب آنها استفاده کنید.

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: سه شنبه 88/4/2::: ساعت 9:57 صبح

فلسفه نهایی دین و معنویت چیست؟

سر و فلسفه نهایی دین و ضرورت عبادت، نماز و معنویت به مقام خلافت و ولایت انسان در روی زمین باز می گردد. در آیات مربوط به آفرینش انسان آمده است که خداوند انسان را خلیفه خود در زمین قرار داده است. خلیفه بودن انسان بدون داشتن مقام ولایت و قدرت ولایی ممکن نیست. ولایت اصل و اساس تمامی کمالات انسان و مناصب الهی و اجتماعی او است.

مقام ولایت همان مقام قرب الهی است که خدای متعال استعداد آن را به صورت کامل تنها در نهاد انسان قرار داده و تحقق آن را هدف نهایی زندگی او معرفی نموده است.
به طور کلی می توان گفت: فلسفه دین، زندگی و عبادت تحقق نیروی ولایت در انسان است، زیرا تنها با فعلیت یافتن این نیرو است که انسان جایگاه اصلی خویش را در زمین و آفرینش احراز می کند. مقام و جایگاهی که خدای متعال او را برای آن آفریده، یعنی خلافت خداوند در زمین.
کسانی که نماز نمی خوانند و یا کاهلی می کنند، به این حقیقت که گفته شد، واقف نیستند. در نتیجه ایشان انسان های ضعیفی هستند که این اقتدار در آنها بروز نمی کند و نمی توانند به عنوان یک انسان در زمین تاثیرات ولایی مثبت داشته باشند و می بینیم که افراد بی خاصیت و کم تاثیری پیرامون خود هستند، ولی اهل عبادت و دین داری، به دلیل بهره مندی از این نیرو، کسانی هستند که در جامعه و خانواده خود تاثیر مثبت می گذارند. البته به هر مقدار که درجه اخلاص و صدق انسان مومن در این مسیر بیشتر باشد، فرد موثرتر و مفید تری برای خویش و جامعه خواهد بود.
بدون دین و معنویت، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در برابر ذات لایزال احدیت، به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز خواهد ماند.

انسان، بدون دین و عبادت، که بهترین راه ارتباطی با خداوند است ضعیف خواهد شد. انسان طالب قدرت و توانایی است و این طلب خود را بیشتر از طریق ارتباط با قدرت بی نهایت خداوند و عبادت عملی می کند. نماز مانند گوشی همراه که پس از مدتی نیرو و باطری اش ضعیف می شود و نیاز به شارژ دارد، شارژ کننده نیروهای معنوی انسان است.

به لحاظ ا جتماعی هم دین به دنبال اجرای توحید و عدالت است. حکومت و مدیریت جامعه شعبه ای مهم از ولایت و خلافت انسان و یا مهمترین عرصه آن است. ولی فقیه به همین معنا است. یعنی اصل این است که در جامعه باید امام معصوم(ع) ولی و حاکم باشد و در عصر غیبت معصوم همین امام (ع) فقیه جامع شرایط را به جای خود منصوب کرده و او است که باید زمام امور جامعه را بدست بگیرد.

کار مهم ولایت اجتماعی اسلام اجرای عدالت اجتماعی وتوضیع امکانات و فرصت ها به صورت عادلانه بین مردم است تا آنهایی که همه به صورت مساوی بندگان خدای هستند، به صورت عادلانه از امکانات رشد و رسیدن به مقامات ولایی برخوردار باشند. عدالت میوه و ثمره اصل توحید است. توحید یعنی تمامی انسان ها اعضای یک خانواده اند و همه بندگان یک خدای می باشند و باید از عدالت برخوردار باشند.

بنی آدم اعضای یک پیکرند     که در آفرینش ز یک گوهراند.

در جامعه اسلامی تمامی مومنین از ولایت برخوردارند. و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض. ( توبه، 71) منتهی مراتب هم محفوظ است. هر کسی دارای مرتبه ای از ولایت است و نسبت به زیر مجموعه خود ولایت دارد و نسبت به مراتب بالاتر باید ولایت پذیر باشد.

دین و معنویت می خواهد انسان و جامعه را به توحید و عدالت رهنمون باشد تا در عرصه جامعه توحیدی و عدالت محور انسان بتواند به مقام و جایگاه اصلی خود که مقام ولایت و خلافت انسان در زمین است برسد.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 88/4/1::: ساعت 10:14 صبح

برای اینکه شیطان از ما دور بشه باید ذکر گفت تا کم کم مثلا از محیط خونه بره بیرون ... تعداد ذکر مشخصه؟

پاسخ: با سلام به شما پرسشگر محترم که در پی کسب کمال و دور کردن دشمن دیرینه انسان -یعنی شیطان- از خود هستید.
نخستین گام در مبارزه و دور کردن شیطان این است که اطاعت از او را به تدریج کم نموده و به آهستگی از شبکه های دام او خارج شویم. هر چند در این مبارزه ممکن است پای انسان بلغزد و در مواردی فریب او را بخورد. هر قدر ارتباط و معرفت انسان با خدای متعال عمیق تر و گسترده تر باشد، تسلط شیطان بر او کمتر است. چنان چه خدای متعال در این باره می فرماید: شیطان تسلطی بر کسانی که مؤمن بوده و بر پروردگارشان توکل می کنند ندارد) نحل، آیه 99 . (و نیز می فرماید: تو (شیطان) بر بندگان خاص من تسلط و نفوذی نداری (اسراء، آیه 65).
حقیقت ذکر،‌ یاد خداوند است و اگر ذکری یاد خداوند را در پی نداشته باشد ذکر نیست. زیرا مراد از ذکر و هدف از آن تحول درونی با یاد خداوند است و اگر ذکری به این هدف منتهی نشد آن کارکرد واقعی را ندارد.
اگر منظور شما از ذکر، ذکر زبانی و لحظه ای باشد باید گفت چه بسا کسانی که بسیاری اوقات در حال ذکر بودند اما نتوانستند با هوای نفس و شیطان مبارزه کنند. شیطان را ذکر قلبی و درونی که از اعماق وجود واز ته دل برخیزد، فراری می دهد نه ذکری که فقط لقلقه زبان باشد.
آن چه که مهم است پناه بردن به خداوند تبارک و تعالی‌ است از شر شیطان. أعوذ بالله من الشیطان الرجیم یعنی از شر شیطان به خدا پناه می برم. در واقع این «پناه بردن» کلیدِ کار است. مشابه این تعبیر در آیات الهی نیز آمده است.
-
و قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین (المؤمنون/97) و بگو پروردگارا! من از وسوسه هاى شیاطین به تو پناه مى برم.
-
و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله انه هو السمیع العلیم (فصلت/36) و هر گاه وسوسه هائى از شیطان متوجه تو گردد از خدا پناه طلب که او شنونده و آگاه است .
-
فاذا قراءت القران فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم (نحل/98) هنگامى که قرآن مى خوانى از شر شیطان مطرود شده ، به خدا پناه بر.
با توجه به این آیات، تکیه اصلی بر پناه بردن به خداوند است حتی‌ شاید ذکرزبانی هم در میان نباشد.
امام علی علیه السلام فرمود: «زیاد دعا کن تا از گزند شیطان محفوظ بمانی.»( منتخب میزان الحکمة/ 3265) همان طور که در روایت امیرالمؤمنین اشاره شده با دعا کردن و از باری تعالی‌ خواستن و بدو پناه بردن است که می توان شیطان را از خود دور کرد.
امام صادق علیه السلام فرمود: ابلیس گفت: پنج نفرند که هیچ چاره ای برای آن ها ندارم اما دیگر مردمان در مشت من هستند: هر که با نیت درست به خدا پناه برد و در همه کارهایش به او تکیه کند. کسی که شب و روز بسیار تسبیح خدا گوید. کسی که برای برادر مؤمنش آن پسندد که برای خود می پسندد. کسی که هر گاه مصیبتی به او می رسد بی تابی نمی کند و هر کسی که به آن چه خداوند قسمتش کرده خرسند است و غم روزیش را نمی خورد. ( منتخب میزان الحکمة) حدیث 3267
نکته مهمی که درباره ذکر خدا باید مراعات شود استمرار آن است. شیطان هرگز از تعدی نسبت به انسان صرف نظر نمی کند، ستیز و مجاهده با شیطان کاری مستمر و دایمی است و تا انسان در این عالم زنده است ادامه دارد. دام های شیطان برای انسان های با تقوا و دارای کمال و شناخت بیشتر، ظریفتر و پیچیده تر و مخفی تر است.از این رو به «ذکر کثیر» امر شده است. «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا» احزاب، آیه 41 یکی از مهمترین نمونه های ذکر، تلاوت قرآن است. سعی کنید از هر فرصتی برای این منظور استفاده کرده، آیات قرآن را با توجه به معانی و مفاهیم آن قرائت نمائید. مخصوصا شبها سوره واقعه را بخوانید. در باره فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر عظیم الشأن اسلام نقل شده که فرمود: کسی که سوره واقعه را بخواند، نوشته می شود که این فرد از غافلان نیست.( تفسیر مجمع البیان، ج9 ص212، به نقل از تفسیر نمونه، ج23 ص 194)
به قول حافظ (علیه الرحمه:
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه باک          دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
به طور کلی کار شیطان وسوسه کردن است. با پناه بردن دائمی به خداوند و ارتباط پیوسته با او و توسل و ربط با ائمه معصومین علیهم السلام و اولیای الهی می توان از این وسوسه ها رها شد و یا آن را به حداقل رسانید و شیطان را تسلیم نمود، چنانچه در روایت داریم که پیامبر بزرگ اسلام(ص) فرمودند: شیطان من به دست من مؤمن و رام گردید. پس بهترین راه حل، توجه کامل و دایمی به خداوند متعال و اولیائش و خود را در قلعه استوار و نفوذ ناپذیر او و اولیای پاک او درآوردن و رعایت کامل تقوای الهی کردن است.بهترین روش رسیدن به چنین هدفی، شناخت شیطان و سد کردن راه های نفوذ او است.

 همواره خود را نصیحت نموده و بر نفس خویش بانگ زنید: «اى بیچاره! تا کى گرفتار هواى نفس باشى و سرمایه گران مایه عمر را تباه سازى و به معصیت رب الارباب پردازى؟ چرا براى اندک لذتى پوچ و گذرا خود را گرفتار دوزخ ابدى سازى؟ اگر لحظه‏اى دیگر فرشته مرگ تو را در رسد و جانت به حلقوم رساند، با چه وضعى به دیار برزخ رهسپار مى‏شوى؟ نه!نه! هرگز! باید عزمى قاطع و استوار داشته باشم و با استمداد از خداى سبحان و پروردگار رحیم و مهربان - که با این همه معصیت باز هم مرا مشمول الطاف خود ساخته - پیمان بندم و سربه بندگى او سپارم و زنجیر شیطان نفس بگسلم. این بار باید چنان ابلیس لعین را از خود دورر سازم که دیگر در من وسوسه نکند و با دست خالى از من روى برتابد!».
در پایان برای شما آرزوی موفقیت نموده و برای پیروزی شما در برابر اهریمن و شیطان دعا می کنم.
 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 88/3/30::: ساعت 10:30 صبح

یاد خدا چگونه است و چه کنیم یاد خدا را در دل زنده نگاه داریم؟
یاد خدا که همان «ذکر» باشد یکی از ویژگی‌های معتقدان حقیقی خداوند متعال است که در قرآن کریم نیز به این حقیقت اشاره گردیده و دستور به یاد نمودن خدا و عدم فراموشی حضرت حق تعالی را داده و حتی در قسمتی از آیات نیز انسان را متوجه این امر کرده که اگر می خواهی من(خدا) شما را فراموش نکنم، پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم. امیر المؤمنین علیه السّلام نیز یکی از ویژگی‌های متّقین را «ذکر» و به یاد خدا بودن نامیده است که متقین کسانی هستند که صبح می‌کنند در حالی‌ که تمام همّت و تلاششان در یاد خدا و ذکر اوست.
تعریف ذکر و یاد خدا بودن:
ذکر در لغت به معنی حفظ معنای یک شی یا حاضر کردن آن معنی می‌باشد و علاوه بر آن حفظ معنای یک چیزی یا به خاطر فراموشی است یعنی ما یک چیزی را به یاد می‌آوریم به خاطر این که فراموش کرده بودیم و با به یاد آوردن دوباره آن، از فراموشی آن مطلب رهایی جسته‌ایم و یا به خاطر ادامه حفظ است. پس ذکر به هر دو معنی در مورد مومنین این است که مومنین پیوسته یاد خدا را هم در زبانشان تکرار می‌کنند و زبانشان به ذکر خداست و هم قلبشان. چنان که در آیه 205 اعراف نیز به این مطلب اشاره شده که (وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فی‏ نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلین‏) «پروردگارت را در دل خود، از روى تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن و از غافلان مباش!»
انواع ذکر و یاد خدا:
از مطالب بالا چنین نتیجه گیری می‌شود که ما دو نوع ذکر داریم: یک ذکر لفظی و زبانی مانند گفتن الله اکبر، گفتن سبحان الله، لااله الا الله گفتن و...
دیگری ذکر قلبی، و آن به این معناست که آدمی با تمام وجودش به یاد خدا باشد چه در ظاهر و چه در باطن، و در همه اعمالی و رفتارش، رضای خدا را مدّ نظر داشته باشد و او را ناظر بر اعمال خویش ببیند و از انجام اعمالی که می‌داند مورد رضایت خداوند نیست، دوری کند. که این ذکر نوع بهتر از ذکر زبانی و لفظی است.
چنان‌که رسول خدا صلی الله علیه وآله در ضمن وصیت‌های خویش به امیر المؤمنین علیه السّلام فرموده است: «و در هر حال به یاد خدا باش و یاد خدا ـ تنها ـ سبحان الله و الحمد لله و لااله الا الله و الله اکبر نیست، بلکه یاد خدا آن است که شخص، هنگام روبرو شدن با حرام، از خدا بترسد و آن را ترک گوید.» پس اهل ذکر کسانی هستند که خود را در محضر خداوند متعال حاضر می‌‌بینند و به غیر خدا توجهی ندارند. در حدیث معراج یکی از ویژگی‌های مؤمنان را ذکر داشته و بیان می‌دارد که « لذت این دسته از اهل بهشت به عذاب و شراب بهشتی نیست بلکه به یاد خداوند و گفتگوی با اوست.»
مصادیق ذکر
قرآن کریم:
خداوند متعال در آیه یک سوره اعراف، قرآن را ذکر معرفی نموده و بیان می‌دارد که (کِتابٌ أُنْزِلَ إِلَیْکَ فَلا یَکُنْ فی‏ صَدْرِکَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِکْرى‏ لِلْمُؤْمِنین‏) ؛ «کتابی است که به سوی تو فرستاده شد تا این که تو از آن دلتنگ نبوده باشی و به واسطه آن مردم را بترسانی و (قرآن) ذکری است برای مومنین» و باز در سوره حجر آیه ششم نیز می‌فرماید: (وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ‏) ؛ «و گفتند ای کسی که برایش ذکر نازل شده» بر این اساس، کسانی که اهل ذکر واقعی هستند اهل قرآن نیز می‌باشند و در قرآن نگاه کرده به دستوراتش عمل می‌کنند. و شاید بر این مبناست که قرآن دستور می‌دهد که از اهل ذکر سوال کنید چرا که این‌ها قرآن را خوانده و از دستوراتش اطلاع دارند.
پیامبر اکرم:
خداوند متعال علاوه بر قرآن، رسول خدا صلی الله علیه وآله را نیز به عنوان ذکر معرفی نموده از جمله در آیه 54 سوره قلم:(وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمین‏) «می‌گویند او ـ پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله ـ دیوانه است و او نیست جز ذکر دو عالم» پس ایشان نیز یکی از مصادیق ذکر است.
نماز:
یکی دیگر از مصادیق کامل ذکر، نماز می‌باشد زیرا نماز علاوه بر ذکر زبانی بودنش، مصداق اطاعت از حضرت حق نیز می‌باشد. چنان‌چه پس از مبعوث شدن حضرت موسی به پیامبری در سوره طه آیه 14 می‌فرماید: که نماز را برای یاد من به پا دار! (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری‏) چون بر اساس آیه152 سوره بقره نتیجه یاد خدا را یاد شدن خودمان از طرف خداوند دانسته است. (فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی‏ وَ لا تَکْفُرُونِ) در حدیثی قدسی نیز می‌خوانیم که من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند. در حدیثی از امام صادق داریم که خداوند می‌فرماید: «فرزند آدم مرا در نفس خود یاد کن تا تو را در نفس خود به یاد آورم، فرزند آدم مرا در خلوت یاد کن تا تو را در خلوت یاد کنم. مرا در جمع یاد کن تا تو را در جمعی که بهتر از جمع تو هست یاد کنم». و همچنین در اکثر آیات قرآن پس از ذکر خدا، نماز را به عنوان بهترین مصداق ذکر می‌شمارد در آیه 37 سوره نور خوانیم که: (رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار) « مردانی که نه تجارت و نه معامله‌ای آنان را از یاد خدا و بر پا داشتن نماز و ادای زکات غافل نمی‌کند.»
نماز جمعه:
در سوره جمعه آیه نهم، نماز جمعه نیز به عنوان یکی از مصادیق ذکر خدا معرفی شده است. (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هنگامى که براى نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوى ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که این براى شما بهتر است اگر مى‏دانستید!»
فواید ذکر
جلب توجه خدا:
هچنان که گفتیم یکی از فایده‌های یاد خدا بودن، این است که خداوند نیز به یاد ما خواهد بود که در یاد خدا بودن، همانا توجه خاص و ویژه خداوند به بنده می‌باشد در آیه 152 سوره بقره نیز که بالاتر به آن اشاره کردیم آمده است: «مرا یاد کنید، شما را یاد کنم.»
زنده و نورانی شدن قلبها:
امام سجاد علیه السلام‌ می‌فرماید: « خدایا! با یاد تو قلبم زنده می‌شود.» و امیر المؤمنین علیه السّلام نیز می‌فرمایند: « کسی که خدای سبحان را یاد کند خداوند نیز قلبش را زنده می‌کند و عقل و خرد او را نور می‌بخشد.»
آرامش روانی:
خدا کسی است که بالاتر از او کسی دیگر نیست، همه کارها را می‌تواند انجام دهد، انسان را از سختی‌های غیر قابل تحمل نجات دهد، پس کسی که به چنین خدایی معتقد شد و پیوسته با یاد چنین خدایی زندگی کرد هیچ وقت در برابر مشکلات مالی، اجتماعی و روحی و روانی، خم به ابرو نیاورده و با توکل بر خدا، بر تمام مشکلات پیروز خواهد شد و با اعتماد به خدا، قلبش را نیز آرامش می‌دهد؛ در آیه 28 سوره رعد نیز به این مطلب اشاره شده که: (الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‏) ؛ « آنان که ایمان آورده‌اند و دلهایشان با یاد خدا آرام می‌گیرد بدانید که تنها با یاد خداست که دل‌ها آرامش می‌یابد.» و در آیه 201 سوره اعراف نیز بیان گردیده که: (إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏) ؛ «پرهیزگاران هنگامى که گرفتار وسوسه‏هاى شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) مى‏افتند و (در پرتو یاد او، راه حق را مى‏بینند و) ناگهان بینا مى‏گردند.»
پرتو یاد خدا گر دهد آرایش دل
بگذرد عمر تو در سایه آسایش دل
ثروت و مال نبخشد به دل آرام و قرار
که از آن زاد، پریشانی و آلایش دل
هست تنها به خداوند قسم یاد خدای
ما به راحت و آرامش و آسایش دل
محبت خدا
انسانی که پیوسته به یاد خداست، محبت الهی در قلبش جا می‌گیرد. چنان‌که در زندگی روزمره نیز چنین است که اگر انسان در تمامی ساعات، شخص خاصی را در خاطر داشته باشد، کم کم محبت او در قلبش حاکم می‌شود. در روایت نیز آمده است: «هر کس خدا را زیاد یاد کند، محبت خدا در قلبش حاکم می‌شود.»
جمع بندی و نتیجه:
پس با توجه مطالب گفته شده ذکر خدا تنها ذکر زبانی نیست بلکه یک مرتبه بالاتر از آن، ذکر قلبی را نیز شامل می‌شود. و آشکار گردید که کسی که ذکر خدا را می‌گوید باید به دستورات قرآن، پیامبر اکرم نیز توجه کامل را نماید و فقط با الله اکبر گفتن، خودش را دلخوش ننماید، بلکه ذکر لفظی مقدمه‌ای به ذکر عملی انسان باید باشد و این که مصداق ذکر، قرآن و پیامبر و نماز می‌باشد و ذاکر و ذکر گوینده باید اهل قرآن، عمل کننده به سیره پیامبر اکرم و نماز خوان نیز باشد و آخر این که نتیجه ذکر به خودمان بر می‌گردد و آن این که ما به توسط داروی ذکر، از بیماری قرن اخیر، که استرس و اضطراب می‌باشد رهایی خواهیم یافت.
پس در مواقعی که انسان مشغول عبادت های رسمی شبانه روزی است باید دقت کند با توجه و حضور قلب انجام شود و در زمان‌های دیگر هم همین که خدا را در زندگی خود حاضر و ناظر بداند و رعایت حدود اسلامی را در کار، معامله، تدریس، نگاه، رفت و آمد و... رعایت کند و مراقبت کند که هر روز این حضور بیشتر شود کم کم یاد خدا در همه اوقات برای او حاصل می شود.
توجه به این موارد و نظایر آن به ما این معرفت و بینش را می‌دهد که «یاد خداوند» لزوما ذکر لفظی نیست تا منافاتی با کارهای روزمره از قبیل تحصیل داشته باشد بلکه عمده ذکر قلبی مورد نظر است. به علاوه اگر کارهای روزمره از قبیل درس خواندن با انگیزه الهی باشد، ذکر الله و یاد خداوند قلمداد می‌شود.
برنامه عبادى زیر را عمل کنید که براى یاد خدا بسیار مؤثر است:
1ـ مراقبه و محاسبه: در آغاز هر کارى کمى مکث کنید اگر واجب است حتما انجام دهید اگر حرام است حتما ترک کنید و اگر نه حرام است نه واجب در انجام و ترک آن مختارید. این سه چیز را قبل از انجام هر کارى مشخص کنید سپس انجام دهید. اصل این توجه و مراقبه چندین فایده دارد:
اولاً: انسان به حرام نمى‏افتد و نیز واجبى از او ترک نمى‏شود. ثانیاً: انسان را از غفلت شبانه‏روزى مى‏گیرد. ثالثا: ترک حرام و فعل واجب به قصد قربت خود عبادت به حساب مى‏آید مى‏توان فعل تمام واجبات و ترک تمام محرمات را به قصد قربت انجام داد. حتى افعالى که نه واجب هستند نه حرام مى‏توان با قصد قربت آنها را عبادى کرد مثلاً: خوابیدن با این قصد باشد که تجدید نیرو شود تا انسان عبادت خدا کند و... شب به محاسبه بنشیند که آیا مراقبه طول روز را خوب انجام داده یا نه. اگر خوب انجام داده و نه تنها در اول هر کارى مراقبه‏اش را انجام داده بلکه آن کار را طبق مراقبه انجام داده مثلاً اگر در اول فهمید فلان کار حرام است در عمل هم آن را ترک کرده یا اگر در اول فهمید واجب است در عمل آن را انجام داده اینجا شکر خداى را هر چند زبانى به جا آورد و اگر خوب انجام نداده علت‏یابى کند تا به مرور نقص‏ها و علت عدم موفقیت را کشف کند تا بعد از سال‏ها به جایى برسد که حتى یک گناه از او صادر نشود و خلاصه این که مدار مراقبه و محاسبه شما انجام واجبات و ترک محرمات مى‏باشد.
امیر المؤمنین علیه السّلام مى‏فرمایند: «ان هذه النفس لامارة بالسوء فمن اهملها، جمحت به الى المآثم؛ همانا این نفس پیوسته به بدى و زشتى امر مى‏کند پس هر کسى آن را مهمل به حال خود واگذارد (ولى او انسان را رها نمى‏کند و) او انسان را به سمت گناهان مى‏کشاند»، (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سر الاسراء، استاد على سعادت‏پرور، ج 1، ص 305، روایت20).
بنابراین مراقبه و محاسبه را باید جدى گرفت که از اساسى‏ترین دستورات اخلاقى و سازنده مى‏باشد.
1 ـ نماز اول وقت: اگر کار اهمى با نماز اول وقت در تعارض نباشد نماز اول وقت را ترک نکنید. روایات و نیز بزرگان نماز اول وقت را اکیدا سفارش کرده‏اند. امام صادق(ع) مى‏فرمایند: «لکل صلاة وقتان: اول و آخر، فاول الوقت افضله و لیس لاحد ان یتخذ آخر الوقتین وقتا الا من علة و انما جعل آخرالوقت للمریض والمعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و آخر الوقت عفوالله؛ براى هر نمازى دو وقت است: اول وقت و آخر وقت پس اول وقت برتر و با فضیلت‏تر است و براى کسى نشاید که آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ کند مگر از روى علتى و آخر وقت فقط براى شخص بیمار و ناتوان و کسى که داراى عذرى است مى‏باشد و اول وقت خشنودى خدا را در بردارد ولى آخر وقت عفو خدا را»، (میزان‏الحکمه، ج 5، ص 401، روایت 10390).
2 ـ مستحبات نشاط‏آور: از میان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى کمیل و ندبه و... فقط و فقط آنهایى را انجام دهید که براى شما نشاط‏آور است و از تحمیل نفس بر مستحبات پرهیز کنید فقط به اقبال قلب بنگرید هر عمل مستحبى که قلب بدان اقبال داشت و بر اینان نشاط‏بخش و حال‏آور بود به همان اکتفا کنید، حتى نسبت به نماز شب که سفارش زیادى شده است اگر نشاط نداشتید یا اصلاً نخوانید یا خیلى خیلى خلاصه در ظرف ده دقیقه تمام یازده رکعت را با حذف مستحبات بخوانید.
3 ـ توسل به ائمه معصومین علیهم السّلام گاه گاهى مخصوصا به اقتضاى حال و اقبال قلب به ائمه معصومین(ع) توسل جویید و توفیق و حاجات خود را از آن معادن کرم بخواهید.
4 ـ دائم‏الوضوء: سعى کنید همیشه وضودار باشید و اگر براى شب قبل از خواب وضو بگیرید کافى است و چنانچه نیمه ‏شب براى کارى برخاستید و خواستید دوباره بخوابید وضو لازم نیست.
5 ـ زیارت اهل قبور: هفته‏اى یک بار به زیارت اهل قبور مؤمنین و شهداى عزیز بروید و اگر وقت خلوتى را انتخاب کنید تا تأمل بیشترى کنید و گذرا بودن دنیا بیشتر در دلتان جا افتد خیلى بهتر است هدف این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به فکر آخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد.
6 ـ آنچه موجب می‌شود که انسان از اندیشیدن در کمالات والای انسانی غافل گردد, دلبستگی به دنیا و لذت‌های دنیوی است. تا زمانی که این دلبستگی ها وجود دارد از این امور بی خبریم. در حدیث معراج, خداوند به پیامبرش می‌فرماید: یا احمد لو صلی العبد صلاة اهل السماء و الارض و یصوم صیام اهل السماء و الارض و یطوی عن الطعام مثل الملائکه و لبس لباس العابدین ثم اری فی قلبه من حب الدنیا ذرة او سمعتها او رئاستها او صیتها او زینتها لایجاورنی فی داری و لانزعن من قلبه محبتی و لاظلمن قلبه حتی ینسانی و لا اذیقه حلاوة محبتی؛) طبرسی، مستدرک الوسائل، ج12، باب61، ص36 «ای احمد, اگر بنده همانند اهل آسمان و زمین عبادت کند و مانند اهل آسمان و زمین روزه بگیرد, و چون ملائکه از غذا دست بشوید و لباس عبادت کنندگان بر تن کند ولی در قلبش ذره‌ای علاقه به دنیا, شهرت, ریاست, آوازه یا زیور دنیا باشد به جوار من راه نمی‌یابد و از قلبش محبت نسبت به خود را بر می‌کنم تا آنجا که مرا فراموش کند و شیرینی محبت به خودم را به او نمی‌چشانم».
توجه به شرایط تاثیر گذاری ذکر:
تأثیرگذارى ذکر خدا بر دل امرى قطعى و حتمى است؛ ولى میزان تأثیر هر علتى به قوت و ضعف آن بستگى دارد.
تأثیر علت قوى نیرومند است و تأثیر علت ضعیف ضعیف. با توجه به مراتب متعدد ذکر، میزان تأثیر آن بر افراد نیز بسیار متفاوت است. چه بسا میزان تأثیر مراتب پایین ذکر بسیار نامحسوس باشد.
میزان تأثیرپذیرى دل‏ها متفاوت است. هراندازه قلب انسان پاک‏تر و از اوصاف زشت و کنش‏هاى نکوهیده پیراسته‏تر باشد، از تابش انوار الاهى بیش‏تر بهره مى‏برد و اطمینان و سکینه افزون‏ترى دریافت مى‏کند.
بنابراین، براى اطمینان‏پذیرى بیش‏تر باید به راهکارهاى زیر پایبند بود:
الف) بسنده نکردن به ذکر زبانى، سرایت دادن آن به قلب و از ژرفاى ضمیر و سرائر وجود ذکر خدا گفتن‏.
ب) خالص ساختن ذکر براى خدا و تصفیه آن از شوائب نفسانى مانند ریا و سمعه
ج) پیراستن نفس از عیوب و رذائل و صفا بخشیدن به آن از طریق اجراى صحیح وظایف دینى و ترک گناهان.
چند توصیه اخلاقی:
با توجه به ضرورت رعایت مطالب فوق در تاثیر‌گذاری ذکر و یاد خدا رعایت موارد ذیل نیز در پیشرفت ابعاد اخلاق مؤثر خواهد بود:
1. با دوستان پاک و با تقوا رفاقت کنید. 2. از دوستانى که حریم حدود الاهى را مى‏شکنند به شدت بپرهیزید. 3. در مجالس دعا و محافل موعظه و نماز جماعت شرکت کنید. 4. از پرخورى و نیز غذاهاى چرب و پرانرژى و تحریک کننده پرهیز کنید. 5 . از مشاهده صحنه‏هاى مهیج و تحریک کننده دورى گزینید و حتى بدان نیندیشید. 6. ورزش را در برنامه منظم و روزانه خود قرار دهید. 7. سعى کنید هیچ گاه تنها نشوید. 8 . برنامه منظم مطالعاتى براى خود قرار دهید و بکوشید فرصت‏هاى خود را با تفکر و مطالعه مناسب پر کنید. 9. هفته‏اى یک یا دو روز روزه بگیرید. 10. پرهیز از آرزوهاى دور و دراز و سراب گونه.11. پرهیز از شرکت در مجالس پر زرق و برق‏ 12. ساده زیستى در زندگى خویش‏.


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 88/3/11::: ساعت 9:3 صبح

یکی از اوامر مهم الهی به بندگانش , خواندن نماز است . در حقیقت نماز پل ارتباطی میان خالق و مخلوق است . نماز , ریسمانی است که بندگان را به سعادت ابدی می رساند و بی توجهی نسبت به آویختن به این ریسمان , او را در قعر چاه طبیعت ماندگار خواهد کرد .

سر اصلی نماز و هر عبادتی در فعلیت بخشی به نیروی ولایت در انسان است. یک مسلمان عمیقا باید بداند و باور کند که قدرت انسان از طریق ارتباط با خداوند که منبع تمامی قدرت ها است تامین می شود. انسان که در استعداد خود خلیفه و ولی خدا است، تنها از طریق نماز و عبادت است که می تواند قدرت ولایت خویش را فعلی و جلوه گر سازد و به مقام خلافت خداوند در زمین که شایسته انسان است بار یابد. کسی که نماز نمی خواند انسان ضعیف، بی اراده و بی خاصیتی است. انسان های مومن و متقی و اهل عبادت انسان هایی هستند که گاهی ممکن است در اثر عبودیت و قرب به خداوند، با یک کلام ملتی و تاریخی را عوض کنند.

 سر نماز و عبادت در قدرت ولایتی انسان است. همانگونه که شما برای رسیدن به قدرت اقتصادی تلاش اقتصادی می کنید تا قوی باشید برای رسیدن به قدرت معنوی نیز لازم است تلاش معنوی انجام بدهید و بدانید که در صورت ترک این گونه تلاش ها آدمی ضعیف و بی مقدار خواهد بود.
دوست عزیز
اگر به نماز اینگونه بنگریم که بالا عرض شد , براستی آیا باز هم سستی می کنیم ؟ حال آنکه خدای حکیم و مهربان از ابتدا حس رسیدن به کمال و قدرت ولایت و نیاز به چنگ زدن به این ریسمان را در نهاد هر انسانی سرشته است ؛ یعنی خداپرستی و تقرب به خداوند یک گرایش فطری است و انسان به حسب فطرت خود طالب پرستش خدا و کرنش و خضوع و تسلیم در برابر اوست . (1) البته موانعی وجود دارد که با برداشتن آنها نه تنها میل و گرایش به نماز در انسان ایجاد خواهد شد , بلکه کم کم حب و علاقه ی به آن نیز بوجود خواهد آمد .
از جمله موانع سستی در نماز عبارتست از :
1 – مهمترین عامل بی توجهی به نماز , گناه است .
حضرت حق ( جل و علا ) دستور فرمودند که با شیطان طرح دوستی نریزید و از دستورات او پیروی نکنید ؛ چرا که مطیع شیطان , از خدا اطاعت نمی کند . وقتی انسان , آلوده ی به گناه می شد یا اصلا به سمت نماز و نیایش با خدا نمی رود و یا از نماز و عبادت خویش حظ و بهره ای نخواهد برد و بطور طبیعی هر فردی به چیزی گرایش دارد که از آن لذت برد ! بنا بر این چون فرد گناهکار از نمازش لذت نمی برد ممکن است کم کم نماز را ترک کند و شیطان را به هدفش برساند . بدون شک اگر مدتی در ترک گناهان بکوشیم موفق به انجام عبادات شده و لذت و شیرینی آنرا نیز خواهیم چشید .
2 – حب دنیا
محبت و علاقه ی قلبی به دنیا , ریشه ی همه ی خطاها و گناهان است ؛ لذا در اثر این محبت , انواع گناهان از انسان سر خواهد زد و به همان وضعی که در بالا اشاره کردیم گرفتار می شود چرا که حب الدنیا رأس کل خطیئه از علاقه ی قلبی به دنیا و متعلقات دنیاست که حتی در نماز هم , تمام توجه محب دنیا به سمت دنیاست و هیچ لذتی از نماز نمی برد و کم کم کاهل نماز شده و چه بسا نماز را ترک کند و به خسران ابدی گرفتار شود .
3 – عدم معرفت نسبت به خالق یکتا و حقیقت نماز
مهمترین مشکل ما با نماز اینست که خود را نیازمند به نماز خواندن , نمی دانیم بلکه تنها به چشم یک تکلیف به آن نگاه می کنیم ؛ تکلیف هم همانطور که از لفظ آن معلوم است یعنی کاری که با مشقت و سختی انجام پذیرد . همه ی اینها به این خاطر است که نسبت به خالق خویش , معرفت صحیحی نداشته و از اسرار نماز آگاه نیستیم . اگر پی به عظمت خدای یکتا ببریم و بدانیم که او خالق هستی است و بی نیاز مطلق است ؛ او قادر و حکیم و عالم بر همه چیز است و .... بدانیم که چنین خدای با عظمتی , به انسان فقیر سراپا تقصیر بی چیز و نیازمند , امر کرده که بیا و با من همنشینی کن و با من حرف بزن ! چرا که تنها من می توانم احتیاجات تو را برآورده کنم و تو در اثر انس با من می توانی از دیگران بی نیاز شوی و... آیا باز هم در امر نماز کوتاهی می کنبم ؟ آیا نعوذ بالله او نیاز به هم صحبتی با ما دارد ؟ ! یا این عبد آلوده ی جاهل و نیازمند است که محتاج راهنمایی و یاری و کمک خالق خویش است ؟
انبیاء الهی و اولیاء خدا چون عظمت حق تعالی را درک کرده بودند نماز را نور چشم خود می دانستند و ندا در می دادند که کفی بی عزا ً ان اکون لک عبدا ً و کفی بی فخرا ً ان تکون لی ربا ً (2) برای من همین عزت , که عبد تو باشم و برای من همین فخر , که تو رب من باشی کفایت می کند و اینان همانها هستند که قرآن در وصفشان فرمود : یخرون للاذقان سجدا ً (3)
در محجة البیضاء آمده است که خداوند فرمود : یا داوود : اگر آنان که روی از من گردانیده اند می دانستند انتظار و شوق مرا به ترک معصیتشان و مدارائیم را با ایشان , هر آینه از شوق , جان رها می کردند و در اثر محبت و عشق , بند بندشان از هم میگسست . (4)
ندهی اگر به او دل , به چه آرمیده باشی ؟ نگزینی ار غم او چه غمی گزیده باشی؟
نظری نهان بیفکن , مگرش عیان ببینی گرش از جهان نبینی زجهان چه دیده باشی؟
سوی او چو نیست چشمت , چه در آیدت به دیده سوی او چو نیست گوشت چه سخن شنیده باشی؟ ( فیض کاشانی )
4 – عدم صبر بر طاعت
انجام هر تکلیفی در آغاز راه , صبوری می خواهد و استقامت . امام خمینی ( رحمة الله علیه ) در توضیح صبر در اطاعت فرموده اند : [ یعنی ] انسان در فرمانبرداری حق تعالی , خود دار باشد و نفس اماره عنان از دست انسان نگیرد , و افسار گسیخته نکند . (4) در حدیثی از امام علی ( علیه السلام ) آمده است که فرمودند : ... کسی که بر اطاعت صبر کند خداوند برای او ششصد درجه بنویسد که فاصله ی هر درجه از پایان زمین تا عرش می باشد ... (5)
ای عزیز
آگاهی بر برخی از خصوصیات نماز , در مواظبت بر آن و شوق به انجام آن کمک کننده است :
1 – نماز ستون دین است .
امام باقر ( علیه السلام ) فرمودند : نماز ستون دین است ؛, مثل آن مثل ستون خیمه است که اگر ستون , محکم باشد میخها و طنابها محکم می مانند و اگر ستون کج شود و بشکند , نه میخی استوار می ماند و نه طنابی (6)
2 – نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد .
خداوند تعالی در قرآن کریمش فرموده : اتل ما اوحی الیک من الکتاب و اقم الصلوة ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر (7) آنچه را که از کتاب به تو وحی شده است بخوان و نماز را بر پا دار , که نماز از کار زشت و ناپسند باز می دارد . پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) درباره ی مردی که با آن حضرت نماز می خواند و در عین حال مرتکب کارهای زشت میشد فرمود : نمازش روزی او را از زشت کاری باز خواهد داشت , پس دیری نگذشت آن مرد توبه کرد . (8)
3 – نماز گناهان را فرو می ریزد .
امام علی ( علیه السلام ) درباره ی نماز چنین سفارش می کند : نماز گناهان را فرو می ریزد , همچون ریزش برگ از درختان و آنها را از گردن بندگان باز می کند , همچون باز کردن رسن از گردن چهار پایان . رسول خدا نماز را به چشمه ی آب گرمی تشبیه فرمود که جلو در خانه ی مردمی باشد و شبانه روزی پنج مرتبه خود را در آن بشوید , آیا بربدن چنین کسی چرک و کثافتی باقی خواهد ماند ؟ (9)
4 – نماز اول چیزی است که در قیامت از آن سؤال می شود .
پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : در روز قیامت نخستین عمل بنده که به آن رسیدگی می شود نماز است ؛ اگر پذیرفته شد به سایر اعمال رسیدگی می شود و اگر پذیرفته نشد به هیچ یک از اعمال دیگر او رسیدگی نمی شود . (10)
5 – کسی که نماز را سبک بشمارد از اهل بیت ( علیهم السلام ) نیست .
امام باقر ( علیه السلام ) فرمودند : نمازت را سبک مشمار ؛ زیرا پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) هنگام رحلتش فرمود : از من نیست کسی که نمازش را سبک بشمارد .
و احادیث فراوان دیگری که در ارزش نماز و مذمت ترک نماز آمده است که هر یک برای تنبه انسان کافی است .
پرسشگر گرامی
بدان که آرامش حقیقی در ذکر و یاد خداست چرا که الا بذکر الله تطمئن القلوب . امام سجاد ( علیه السلام ) در مناجات نیمه ی شعبان می فرمایند : پروردگارم آرامش دلهای دل دادگان به تو آرامد , خردهای پریشان با معرفت تو جمع آیند , قلوب را آرامشی جز در یاد تو نیست و جانها جز در منزلگاه دیدار تو آرام نیابند (11)
و در تورات موسی ( علیه السلام ) چنین آمده : ای فرزند آدم , تنها به عبادت من پرداز تا دلت را از بی نیازی پر کنم و نسبت به خواسته هایت تو را به خود وا نگذارم , بر من است که نیازمندی تو را از تو بر دارم و دلت را از ترس خود پر کنم و اگر برای عبادتم خود را فارغ نسازی , دلت را مشغول دنیا سازم و دیگر در نیاز را به رویت بندم و تو را با خواسته هایت وا گذارم (12)
با همه ی توضیحات داده شده , باید توجه داشت که ابتدا باید با پای تکلیف حرکت کرد ! یعنی اگر شوق به نماز نداریم باید تا مدتها سر تسلیم در مقابل حضرت حق فرود آورده و امر الهی را در بجا آوردن نماز اطاعت کنیم , تا به حول و قوه ی الهی کم کم شور و شوق به نماز نیز در ما ایجاد شود . عشق و علاقه ی به نماز از مراتب عالیه ای است که تنها کسانی که تقوا پیشه کنند و در انجام فرامین الهی , راه استقامت را بپیمایند به آن می رسند ؛ پس در کسب تقوی بکوش و از حضرت حق , در مناجاتها و دعاهایت عبادتی عاشقانه را طلب کن .
ای دل اگر نخواندت ره نبری بکوی او بی قدمش کجا توان ره ببری به سوی او ؟
گر نروی به سوی او , راست بگو کجا روی ؟ هر طرفی که رو کنی ملک اوست کوی او
پیروز باشید .

(1) مشکات / مجموعه آثار آیت الله مصباح / ص 45
(2) مفاتیح الجنان از مناجات امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) بعد از مناجات منظوم
(3) سوره ی اسراء / 107
(4) شرح حدیث جنود عقل و جهل / ص 413
(5) اصول کافی / ج 2 / ص 75 / باب الصبر
(6) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3097
(7) سوره ی عنکبوت / 45
(8) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3097
(9) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3099
(10) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3101
(11) ساغر سحر / استاد کریم محمود حقیقی / به نقل از بحار الانوار / 94
(12) اصول کافی / 3 : 131

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 88/3/9::: ساعت 10:16 صبح

قبلا وقتی دعای کمیل یا نماز می خواندم، حال عجیبی داشتم ولی اکنون در من تأثیری ندارد، چه کنم؟

پاسخ: اگر منظور از تأثیر نگرفتن از دعا و نماز , این است که همانند سابق از عبادات لذت نمی برید و حضور قلب و اشک و سوز گذشته را ندارید , به نظر این حقیر پرسش شما از این منظر می تواند چندین منشأ داشته باشد ؛ خود قضاوت کنید که کدامیک در شما وجود دارد , حدیث نفس و محاسبه روزانه به شما کمک خواهد کرد :
1 – یکی از مهمترین و مؤثرترین عواملی که باعث میشود لذت مناجات از انسان گرفته شود گناه است . همان گونه که انجام هر کاری مستلزم فراهم کردن مقدمات آن کار است , امور عبادی نیز همچون نماز یک سری مقدماتی دارد که اساسی ترین مقدمه , ترک معاصی در عقیده و عمل است . علامه جوادی آملی ( حفظه الله تعالی ) می فرمایند : کسی که جز حلال نمی خورد و جز به حلال نمی اندیشد , حتما ً از عبادت لذت می برد . چنان که انسان گرفتار سرما خوردگی و گرفتگی بینی , از بوی خوش لذت نمی برد و ... انسان گنهکار نیز از عبادت لذت نمی برد . فطرت شفاف و شکوفا شده , از عبادت لذت می برد . (1)
کسی که در خارج از عبادت , محوریت همه امورش خدای رحمان باشد مسلما ً در حین انجام عبادت , بهترین حال را دارد . به هر میزان که انسان از معاصی اجتناب کند , مسلما ً بهتر می تواند عظمت خالق و معبود خویش را درک کرده و از هم صحبتی با او لذت ببرد . اگر انسان اهل مراقبه باشد احوال قبل و بعد از عبادت را مراقبت و مواظبت نماید , به طور قطع از عبادت حظ و بهره خواهد برد .
اگر بخواهیم کامل شویم , چاره ای جز تهذیب روح نیست و تهذیب روح راه ندادن بیگانه به حریم دل است وقتی هر گونه , سخنی را می گوییم , به هر جایی نگاه کرده , به هر چیزی گوش فرا می دهیم , هر غذایی را خورده و .... بدانیم که بیگانه را در دل خود جای داده ایم (2)
زمانی که دل , جایگاه بیگانه شد دیگر خدا را در آن کاری نیست , بنابراین انسان از انجام عبادت لذت نمی برد . هر چند که به فرموده ی امام ( رضوان الله تعالی علیه ) : در همین ها که به طور ضعیف دعا می خوانند و ذکر خدا می گویند , به اندازه ی همان مقدار تأثیری که ( در آنهاست ) طوطی وار هم هست , لکن درشان تأثیر کرده , بهتر از آنهایند که تارک هستند . (3)
2 – اگر مدت زمانی حال دعا در شما زیاد بوده و متأثر می شده اید , شاید گرفتن حال دعا از شما تلنگری باشد برای اینکه این حال را از خود نبینید و مغرور نشوید و این را از فضل خدای رحمان ببینید چرا که هو اضحک و ابکی . شیطان هیچ گاه بیکار نیست و برای هر کسی مکاید خاصی را به کار می برد . ابتدا تلاش می کند که انسان , اهل عبادت نشود ؛ وقتی از این طریق موفق نشد اتفاقا ً او را تشویق به عمل می کند تا او را دچار آفاتی کند , مثل عجب , غرور و ... که گناهانی بسیار عظیم هستند . چنین شخصی به جایی می رسد که بر اثر انجام عبادات , خود را از خدای غنی , طلبکار می بیند و نعوذ بالله بر قادر مطلق , منت می گذارد , به خدای مهربانی که به او هستی بخشیده و ..... به همین دلایل است که کسانی که این مسیر پر پیچ و خم سلوک و عبودیت را به سلامت طی کرده اند سفارشی می کنند که : پس از انجام محاسبه ی روزانه , برای کارهای نیکی که انجام داده ای خداوند متعال را شکر کن چرا که همه ی توفیق ها از جانب حضرت حق است .
فان احسنت حمدت الله و ان اسأت استغفرت الله اگر کار نیکی انجام دهی شکر خدا به جا آوری و اگر بد کردی از خدا آمرزش خواهی . (4)
لذا اینکه گاهی اوقات انسان بر اثر اعمال صالحه , به خود غره می شود , از الطاف الهی است که مدت محدودی , توفیق انجام آن حسنه ازاو گرفته می شود ؛ چرا که لا حول و لا قوة الا بالله
امیر بیان مولا علی ( علیه السلام ) می فرماید : سیئة تسووک خیر عند الله من حسنه تعجبک گناهی که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکی است که تو را به خود پسندی ( عجب ) وا دارد . (5)
حقیقتا ً این حکمت , حکمت تکان دهنده ای است . از این سخن , به خوبی فهمیده می شود که عجب تا چه اندازه برای انسان خطر ناک است .
3 – شاید حالت سابق شما , فقط حال بوده و در درون شما ملکه و تثبیت نشده ؛ لذا پس از مدتی نوسانات و فراز و فرودهای روحی , تغییر می کنند . انسان با تمرین و تکرار حسنات , و طلب کردن توفیق آن از خدای متعال و داشتن جدیت و خلوص در مسیر , انشاءالله آن حسنات درونش , ملکه شده و تثبیت خواهد شد .
4 – گاهی اوقات گرفتاری و مشکلات زیاد , انسان را به خدا نزدیک تر می کند و حالت تضرع و مناجات در انسان , قوی تر می شود و با رفع گرفتاری و حل مشکل , انسان غالبا ً دچار غفلت شده , کمتر حال مناجات می یابد . فاذا رکبوا فی الفلک دعوالله مخلصین له الدین فلما نجاهم الی البر اذا هم یشرکون هنگامی که سوار بر کشتی شوند خدا را با اخلاص می خوانند ( و غیر او را فراموش می کنند ) اما هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد باز مشرک می شوند . (6)
5 – مشغولیات ذهنی مختلف , که انسان درروزمره با آنها درگیر است می تواند یکی ازموانع ارتباط صحیح با معبود باشد ؛ همان طور که قبلا ً نیز اشاره شد , اگر انسان همه ی مشغولیات و امورش درراستای عبودیت و بر محور خدا باشد از عبادات لذت خواهد برد .
6 – قلب انسانها با توجه به مراتبشان دچار اقبال و ادبار می شوند . به عبارت دیگر , انسان در برخی مواقع بسیار شور و اشتیاق انجام عبادات رادارد و گاهی اوقات , ممکن است خدای ناکرده حتی برای عبادات واجب هم کسالت داشته باشد . البته هر چه انسان در مسیر بندگی و عبودیت بیشتر طی طریق کرده باشد لحظات اقبال و نشاطش بیشتر خواهد بود .
امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : ان للقلوب اقبالا ً و ادبارا ً ؛ فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرائض دلها را روی آوردن و نشاط و پشت کردن و فراری است پس آنگاه که نشاط دارند آن را بر انجام مستحبات وا دارید و آنگاه که پشت کرده و بی نشاط است به انجام واجبات قناعت کنید . (7)
دوست خوبم ؛ زیبایی کار شما در این است که عیب کار خود را یافته , به دنبال حل مشکل هستید ( هذا من فضل ربی ) . امیدوارم در رسیدن به مقصود موفق باشید .

(1) توصیه ها و پرسش ها و پاسخ ها در محضر آیت الله جوادی آملی / ص 109
(2) علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 10 / ص 59
(3) خورشید عرفان / ص 17
(4) نهج البلاغه / حکمت 94
(5) نهج البلاغه / حکمت 46
(6) سوره عنکبوت / آیه 65
(7) نهج البلاغه / حکمت 312

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: شنبه 88/3/9::: ساعت 10:13 صبح

مدتی است عزمم را راسخ کرده ام برای ترک گناه ولی در طول روز بدون توجه گناهی مرتکب می شوم و شب استغفار می کنم و احساس می کنم نمی توانم پاک شوم و مدتی است با یکی از دوستانم قهرم ولی از او هیچ کینه ای به دل ندارم فقط احساس می کنم اگر مدتی با هم قطع رابطه کنیم، گذر زمان رابطه مان خوب می شود، آیا این مسأله باعث عدم پذیرش عباداتم می شود و سوال آخر آنکه چه کنم توفیق نماز شب پیدا کنم؟

پاسخ: خدای مهربان بر شما منت گذاشته که در سنین جوانی , حالت پشیمانی از گناه داشته , در پی راه حلی برای درمان آن هستید . در کتاب گناه شناسی استاد قرائتی ( دام ظله ) به اموری از اهرمهای بازدارنده و کنترل کننده ی گناه اشاره می کنند . در صورتی که شما دوست عزیز در طول روز در رعایت مواردی که ذکرخواهد شد بکوشید , به فضل الهی موفق به ترک گناه خواهید شد . آن امور عبارتند از :
1 – تفکر و اندیشه , آئینه ی صاف
فکر در عاقبت گناه ... در فنای دنیا ... در حوادث عبرت آور ... در احوال بزرگان ... در عاقبت کار و... به طور کلی فکر کردن و اندیشیدن صحیح ... عامل بازدارنده از انحراف و گناهان می شود و همچون آئینه ی صاف , نشان دهنده ی زیباییها و زشتیها است . چنانکه امیر مؤمنان علی ( علیه السلام ) فرمود : الفکر مرآة صافیة فکر آینه ی صاف است (1) و نیز فرمود : ما زل من احسن الفکر کسی که نیکو بیندیشد دستخوش لغزش نمی شود ( 2 )
2 – ایمان به خدا و یاد و اعتقاد به حضور او در همه جا
ایمان به خدا و یاد او در همه حال و اعتقاد به اینکه همه ی ما در محضر خدا هستیم , از اساسی ترین اهرمهای باز دارنده ی از گناه است . اثر و نقشی که این عقیده در کنترل انسان و سرکوب طغیان غرایز حیوانی دارد , هیچ چیز چنین اثر و نقش را ندارد ... خداوند تعالی می فرماید : الم تعلم بان الله یری (3) آیا انسان نمی داند که خداوند همه ی اعمالش را می بیند ؟
3 – خود شناسی و توجه به شخصیت انسان
انسان از دیدگاه قرآن , خلیفه ی خدا و مسجود فرشتگان می باشد ... خداوند تو را خلیفه و برترین موجود خود خوانده ؛ آیا حیف نیست آن را در کژ راهه های پلیدی و گناه نابود سازی ؟ !
امیر مؤمنان علی ( علیه السلام ) فرمود : انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنة فلا تبیعوها الا بها (4) بدانید که جان شما هیچ بهایی جز بهشت ندارد پس به کمتر از آن , نفروشید .
4 – ایمان به معاد و حساب قیامت
ایمان به معاد یعنی ایمان به زندگی ابدی که همه چیز آن از روی حساب و نظم است . ایمان به معاد یعنی ایمان به دریافت کیفر و پاداش اعمالی که ما در دنیا انجام داده ایم . یعنی هیچ کدام از نیکی ها و بدی های ما نابود و فانی نمی شود بلکه انسان در گرو اعمال خود است ..... علی ( علیه السلام ) می فرماید : واتقوا نارا ً طرها شدید و قعرها بعید و حلیتها حدید و شرابها صدید (5) بپرهیزید از آتشی که حرارتش شدید و ژرفای آن زیاد و زیور آن غل و زنجیر آهنین و نوشیدنی آن آب جوشان می باشد .
5 – مسأله ی عرض اعمال
یکی از معتقدات اسلامی که نقش بسزائی در کنترل و بازدارندگی از گناه دارد , مسأله ی عرض اعمال بر پیشوایان بزرگ است . یعنی خداوند از طرق خاصی اعمال انسانها را هر روز یا هر هفته یک بار به عرض پیامبر و امامان ( علیهم السلام ) می رساند . اگر نیک بود موجب خوشحالی آنها می گردد و اگر بد بود موجب ناراحتی آنها می شود . انسان وقتی که می داند , چنین جریانی در کار است , بیشتر رعایت و مراقبت می نماید ... در کتاب اصول کافی بابی به این عنوان (عرض اعمال علی النبی و الائمه ) تنظیم شده که دارای 6 حدیث است .
6 – یاد مرگ
یاد مرگ , موجب شکستن غرور و در نتیجه زمینه ساز ترک گناه و از عوامل بازدارنده و کنترل کننده است . رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله ) می فرمایند : اکثروا ذکرالموت فانه یمحص الذنوب (6) بسیار در یاد مرگ باشید زیرا یاد مرگ , گناهان را می زداید .
7 – خدا ترسی و ترس از عواقب گناه
امام صادق ( علیه السلام ) فرمود : العجب من یخاف العقاب و لم یکف عجبا از کسی که از عذاب الهی می ترسد ولی خودداری از گناه نمی کند .
8 – نقش عبادات در بازدارندگی از گناه
عبادات در اسلام اگر به طور صحیح و با شرایط , انجام گیرند علاوه بر مزائد بسیار معنوی , نقش بسزایی در کنترل گناه دارد و اصولا ً هدف از عبادات پس از خدا شناسی , پاکسازی و پیشگیری از گناهان است ... بعنوان نمونه : رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله ) فرمود : مثل الصلاة کمثل النهر الجاری , کلما صلی کفرت ما بینهما نماز ( درست ) همانند آب جاری است , هر زمان که انسان نماز می خواند , گناهانی که در میان دو نماز انجام شده است از بین می رود . (7)
پاسخ به سؤال دوم شما :
احادیث زیادی در خصوص مذمت قهر کردن آمده است . به لطف حق تعالی کینه ی دوست خود را در دل ندارید ؛ اما این مطلب نمی تواند دلیلی موجه , برای قهر شما باشد .
دوست عزیز گوش جانت را با چند حدیث نوازش ده :
پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمود : قهر کردن مسلمان با برادرش مانند ریختن خون اوست . و نیز فرمود : ای اباذر , از قهر کردن با برادرت بپرهیز , زیرا با وجود قهر بودن عمل پذیرفته نمی شود . امام صادق ( علیه السلام ) فرمودند : تا زمانی که دو مسلمان با یکدیگر قهر باشند , ابلیس خوشحال است و هر گاه با هم ( آشتی و ) دیدار کنند , زانوهایش به هم خورد و بندهایش از هم بگسلد و فریاد زند : ای وای بر من , هلاک شدم (8)
در هیچ یک از احادیث بالا بیان نشد که شرط عقوبت قهر در داشتن کینه است ! البته احادیث بسیار تکان دهنده ای درباره ی قهر توأم با کینه بیان شده است ؛, بحمد الله آن احادیث شامل حال شما دوست عزیز نمی شود . اما با سرعت بخشیدن در امر دوستی و آشتی , کاری کنید که بشارت احادیث , شامل حالتان شود نه عقوبت آنها ! لذا اگر هم قصد شما از قهر , تنبه دوستتان می باشد , نباید بیش از سه روز طول بکشد . پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : ( بر هیچ دو نفر مسلمانی ) روا نیست که بیش از سه ( شب ) با هم قطع رابطه کنند ؛ زیرا اگر بیش از سه شب قطع رابطه کنند , هرگز با هم در بهشت جمع نمی شوند و هر کدام از آنها زودتر از دیگری رابطه اش را برقرار کند , گناهانش پاک می شود و اگر به او سلام کرد و او جوابش را نداد و سلامش را نپذیرفت , جواب او را فرشته بدهد و جواب آن دیگری را شیطان . پس در امر آشتی با دوستت بشتاب تا از صواب ذکر شده در حدیث بهره مند گردی .
جواب سؤال سوم شما :
رعایت چند نکته می تواند در خواندن نماز شب به شما کمک کند :
1 – حداقل دو ساعت قبل از خواب شام خود را میل کنید .
هر چه معده در هنگام خواب شب , سبک باشد ( نه گرسنه ) به هنگام نماز شب می توانید بهتر از خواب برخیزید ؛ لذا فاصله ی دو ساعت بین خوردن شام و خواب , فاصله ی خوبی است . البته بهتر است غذایی که میل می کنید نیز غذایی سبک و کم حجم باشد . لذا به طور جد از پر خوری در شب بپرهیزید .
2 – بدن انسان بخصوص در شب , نیاز به خواب کافی دارد و اگر این نیاز بر طرف نشود در کارهای روز خلل ایجاد می شود . شب نشینی ها و خوابیدن پس از ساعت 12 شب , در بیدار نشدن برای نماز شب بسیار مؤثر است .
3 – مطالعه ی احادیث وارده در خصوص تشویق به نماز شب و مذمت کسانی که اهل نماز شب نیستند نیز بسیار مؤثر است . در روایت است که : همانا خانه هایی که در آنها نماز شب گزارده می شود و قرآن تلاوت می شود , برای اهل آسمان می درخشد چنانکه ستارگان برای اهل زمین می درخشند . (9) و از پیامبر بزرگوار رسیده که فرمودند : کسی تمام شب را نخوابید جز اینکه شیطان در گوشش بول کرد و در روز رستاخیز مفلس آمد . و هیچ کس نیست مگر اینکه برایش فرشته ای است که او را هر شب دو بار از خوابش بیدار می کند و می گوید : ای بنده ی خدا بر خیز تا به یاد و ذکر پروردگارت بپردازی و در بار سوم اگر بیدار نشد شیطان در گوشش بول می کند . (10)
4 – گاهی گناهان ما موجبات عدم توفیق نماز شب را فراهم می کند ؛ امام باقر (علیه السلام) فرمودند : مردی به محضر علی (علیه السلام) آمد پرسید : من از نماز شب محروم شده ام . حضرت فرمودند : گناهانت تو را مقید کرده است . پس مراقبت روزانه , توفیق مناجاتهای شبانه را موجب می گردد.
, آیت الله بهجت ( رضوان الله تعالی علیه ) در خصوص نماز شب و توفیق خواندن آن توصیه می کنند : با قرائت آیه ی آخر کهف و اهتمام به این امر ؛ اگر علاج نشد , تقدیم بر نصف می شود . ( قبل از نیمه ی شب به جا آورده شود ) . در سفارشی دیگر می فرمایند : کسالت در نماز شب به این رفع می شود که بنا بگذارید هر شبی که موفق به خواندن آن ) نشد , قضای آن را به جا بیاورید . (11)
ندهی اگر به او دل , به چه آرمیده باشی نگزینی ارغم او چه غمی گزیده باشی
نظری نهان بیافکن , مگرش عیان ببینی گرش از جهان نبینی ز جهان چه دیده باشی ؟
( فیض کاشانی )
پیروز باشید .

(1) نهج البلاغه / حکمت 5
(2) میزان الحکمه / ج 7 / ص 538 به نقل از غرر الحکم
(3) سوره ی علق / 14
(4) نهج البلاغه / حکمت 456
(5) نهج البلاغه / خطبه 120
(6) نهج الفصاحه / حدیث 444
(7) درسهایی از قرآن ازاستاد قرائتی / گناه شناسی / تنظیم و نگارش محمد محمدی اشتهاردی
(8) میزان الحکمه / ج 13 / ص 6617
(9) اصرار الصلوة مرحوم عارف کامل میرزا ملکی تبریزی ( رحمة الله علیه ) / نقل از اصول کافی
(10)اصرار الصلوة عارف کامل مرحوم میرزا ملکی تبریزی / ص 345
(11) به سوی محبوب / دستور العملهای آیت الله بهجت ( رضوان الله علیه )


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: پنج شنبه 88/2/31::: ساعت 8:45 صبح

چرا بعضى اوقات دچار اشتباه و گناه مى شویم؟
علماى اخلاق مى گویند: منشا و انگیزه گناهان ، سه قوه است : قوه شهویّه، قوه غضبیّه، قوه وهمیّه .
قوه شهویّه ، انسان را به افراط در لذت خواهى نفسانى ، مى کشاند، که سرانجامش ، غرق شدن در فحشا و زشتى ها است .
قوهّ غضبیّه ، انسان را به ظلم، طغیان، آزار رسانى و تجاوز، وادار مى کند.
قوهّ وهمیّه ، برترى طلبى، انحصار جویى، تکبر و روح خودخواهى را در انسان زنده مى کند و او را به گناهان بزرگى وارد مى نماید.
به این مثال توجه کنید: آب ، در عین حال که مایه حیات تمامی جانداران از انسان، حیوان و گیاه مى باشد، اگر مهار نشود به صورت سیلابی جریان می یابد و باعث نابودی حیات بشر می شود ؛ بنابراین حتی این پدیده حیات بخش نیز نیاز به سد سازی و مهار دارد و در صورتی برای بشر مفید خواهد بود که به هنگام نیاز در کانال کنترل شده خاصی قرار گیرد و از دریچه مخصوصی، به مقدار نیاز، جریان یابد، در غیر این صورت طغیان می کند و دیوانه وار به باغ ها و کشتزارها و خانه ها سرازیر شده و همه را ویران خواهد ساخت.
در مورد انسان نیز، نیروى غضب براى دفاع و شهوت براى بقاى نسل لازم است ، ولى اگر این دو غریزه بر اثر افسار گسیختگى طغیان کنند، موجب بروز جنایات ویرانگر و انحرافات جنسى و بى عفتى خواهند شد.
در نتیجه اگر بخواهیم جامعه را از لوث گناه پاک سازیم ، و یا وجود خویش را از آلودگى گناه ، حفظ کنیم ، راهی جز کنترل و تعدیل غرایز و تمایلات نفسانى نداریم .

حل مشکل
1- گناه شناسی: مبارزه مستقیم با گناه از طریق شناخت گناهان و تفکر در آثار و عواقب دنیوی و اخروی آنها.
2- گناه زدایی: مبارزه اساسی وغیر مستقیم با گناه از طریق مبارزه با زمینه های گناه و تقویت زمینه های صلاح.
در یک نگرش کلی و کلان می توان به این نتیجه رسید که زمینه گناه در انسان چیزی جز ضعف شناخت و اراده نیست.
اینک با طرح سوال های کوتاه و پاسخ آنها به گشودن راه کمک می نماییم.
1. چرا باید خودمان را بشناسیم؟ چون اگر استعداد بی نهایت و ارزش های وجودی خود را نشناسیم، هرگز حرکتی نخواهیم کرد، تمام حرکت تکاملی انسان بسته به نوع و عمق شناخت انسان نسبت به ارزشهای وجودی خود است.
2. چرا باید هستی را شناسایی نماییم؟ چون انسان خلاصه هستی است و با هماهنگ و همراه شدن با هستی و قرب به خدای هستی و رنگ خدایی گرفتن به کمال می رسد ، اگر هستی را نشناسد نمی داند چه باید کند به عبارت دیگر انسان قانون کمال را از هستی فرا می گیرد.
3. نقش دین در زندگی انسان چیست؟ آدمی با زبان هستی آشنا نیست و نیاز به مترجم دارد. دین ترجمان هستی است و به نحو بسیار ظریفی انسان را به رنگ هستی در می آورد. تمام دین در جهت به خدا رسیدن و قرب الهی برنامه ریزی شده است.
4. در نهایت دانستن سرنوشت انسان در حیات اخروی و معاد چه کمکی به انسان می کند؟ معاد و قیامت فردای زندگی انسان است ، فردایی که باید آن را بسازد و تا ابدیت در آن بماند، باید بداند ره سپار کدام وادی و مسافر کدام اقلیم وجود است ، باید برای فردای خود چه توشه ای فراهم کند و چه مقدار به کار و کوشش بپردازد. ببیند با چه کسی می خواهد همراه و همنشین شود از همین نشئه با او آشنا و همراه شود تا در قیامت با مشکل روبرو نگردد.
یکی از مهمترین مراحل خود سازی، رفع زمینه های گرایش به گناه است.

نقش ذکر و یاد خدا
ذکر خدا آثار مثبت فراوانی دارد. «ذکر» از آن جهت که با ذاکر اتحاد وجودی می یابد و باعث حضور خداوند در دل و جان مومن است، موجب می شود که ذاکر خود را در محضر خدا حاضر ببیند، و از کمال قرب او بهره مند شود. در نتیجه بر محور حیا از بسیاری از افکار پلید و اخلاق زشت و اعمال نکوهیده احتراز می کند.

دستور العمل
1- ترک زمینه گناه:
1-1. کنترل چشم: امام صادق(ع) فرمود: نظر دوختن تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد» . تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
2-1. کنترل گوش: باید از شنیدنى هایى که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند موسیقى حرام، صداى شهوت انگیز نامحرم و... .
3-1. ترک هم نشینی با دوستان ناباب: دوستانى که باعث مى شوند انسان گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز کرد.
از امام سجاد(ع) نقل شده: حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهى فرموده: کذاب، گناهکار، بخیل، احمق و کسى که قطع رحم کرده است.
2- ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد. سعی نمایید فکر گناه را به یاد خدای تبدیل نمایید.
3- اشتغال به برنامه شبانه روزى: حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند. امیرالمؤمنین على(ع) فرمود: براستى و حقیقت که این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مى کند، در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مى کشاند».
4- روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حیوانى و شهوانى انسان را تضعیف مى کند اگر قواى شهوانى ضعیف گشت قهرا فکر گناه هم کم رنگ مى شود. امام جعفر صادق (ع) فرمودند: هرگاه شکم پر شود طغیان مى کند. مفهومش این است اگر شکم بر نشود طغیان نمى کند و بهترین قسم جوع و گرسنگى همان روزه گرفتن است.
تذکر این نکته بسیار ضرورى است که اولاً: روزه نباید براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: براى کارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنج شنبه باشد نه بیشتر، ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى یعنى ورزش دو برابر شود.
5- ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزش هایى باشد که براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکت هاى کششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود مثلاً از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.

چند توصیه:
یک) هیچ گناهی را کوچک نشمارید.
دو) در ابتدای روز با خدای متعال شرط کنید که گناه نکنید و در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشید و در پایان روز از خویش حساب بکشید. اگر از عملکرد خویش راضی بودید، خدای را شکر گویید و در صورتی که راضی نبودید، بر خویش سخت بگیرید.
سه). بدانید که همواره در محضر خدای بزرگ هستید ، او بر شراشر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.
چهار) از خداوند با دعا و نیایش استعانت و استمداد بجویید، زیرا که خود فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمی آوردید. (نور، آیه 21)
پنج) اعمال و عادات نیکو را جایگزین رفتار ناپسند نمایید; مانند شرکت دائمی در نماز جماعت، نماز شب و دعا.
قرآن کریم می فرماید: خوبی ها سرانجام میدان را بر بدی ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد. (هود، آیه 114)
شش) مطالعه پیرامون زندگی پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقی ر فراموش نکنید.
در این زمینه ر.ک:
1-گناه شناسی/ محسن قرائتی.
2-گناهان کبیره/ شهید دستغیب.
3- شهید دستغیب، قیامت و قرآن (تفسیر سوره طور).

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 88/2/27::: ساعت 10:6 صبح

چگونه می توان کاری کرد که برای نماز صبح به موقع بیدار شد؟

و الذین هم علی صلواتهم یحافظون اولئک هم الوارثون (1) و کسانی که بر نمازهایشان مواظبت می کنند . آنان همان وارثانند . امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : هیچ کاری نزد خدای ( عزو جل ) محبوبتر از نماز نیست . پس مبادا چیزی از امور دنیا شما را از اوقات نماز باز دارد ؛ زیرا خدای ( عز و جل ) مردمانی را نکوهیده و فرموده است : الذین هم عن صلاتهم ساهون همانان که از نمازشان غافلند , یعنی از اوقات نماز غافلند و به آن اهمیتی نمی دهند . (2)
خواندن نماز صبح در اول وقت , شاید از نمازهای دیگر مشکل تر باشد ؛ چرا که کندن از رختخواب گرم و لذت خواب در ابتدای راه سخت است ولی نماز گزار می تواند با کمی تمرین و ممارست از منافع سحر و صبح بهره مند گردد و از فیض نماز اول وقت ( بالاخص نماز صبح ) بی نصیب نماند . پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : هیچ بنده ای نیست که به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد , مگر اینکه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه ها و نجات از آتش را برایش ضمانت کنم . (3) امام صادق ( علیه السلام ) فرمودند : فضیلت اول وقت بر آخر آن برای مؤمن , از دارایی و فرزندش بهتر است .
در اهمیت صبح همان بس که خدای عز و جل به آن قسم خورده است : و الصبح اذا اسفر (4) و سوگند به صبح چون آشکار شود و الصبح اذا تنفس (5) و سوگند به صبح چون بدمد . لذا می توان با برنامه ریزی صحیح و معتدل از این لحظه ی ملکوتی بهره برد و محروم نشد و آن را مقدمه ای برای سحر خیزی قرار داد . علامه حسن زاده ی آملی ( حفظه الله تعالی ) می فرمایند : کسی که سحر ندارد از خود خبر ندارد !
رعایت نکاتی که ذکر می شود , می تواند شما را در بیدار شدن به موقع برای نماز صبح یاری کند .
1 – حداقل 2 ساعت قبل از خواب شام خود را میل کنید .
هر چه معده در هنگام خواب شب سبک باشد ( نه گرسنه ) به هنگام صبح می توانید بهتر از خواب برخیزید

لذا فاصله ی 2 ساعت بین خوردن شام و خواب , فاصله ی مناسبی است . البته بهتر است غذایی که میل می کنید نیز غذایی سبک و کم حجم باشد . لذا بطور جد از پرخوری در شب بپرهیزید .
2 – بدن انسان به خصوص در شب به خواب کافی نیاز دارد و اگر این نیاز برطرف نشود , در کار روزانه و .... ایجاد خلل می کند .

شب نشینیها و خوابیدن پس از 12 شب , در بیدار نشدن برای نماز و یا کسالت در آن بسیار مؤثر است . معمولا ً کسانی که تا دیر وقت بیدارند نمی توانند نماز اول وقت صبح را بجا آورند . اگر هم بیدار شوند , طبیعی است که نمازی با کسالت و خواب آلودگی بخوانند .

حلبی : از حضرت ( علیه السلام ) درباره ی آیه ی یا ایها الذین امنوا لا تقربوا الصلاة و انتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون ای کسانی که ایمان آورده اید در حال مستی به نماز نزدیک نشوید , تا بدانید چه می گویید پرسیدم , فرموده : شما را از خواب آلودگی و چرتی است که نمی گذارد بدانید در رکوع و سجود و تکبیرتان چه می گویید .

بر خلاف تصور بسیاری از مردم , مقصود از مستی در این آیه , مستی شراب نیست , مؤمن مسکر نمی نوشد و مست نمی کند . (6) بنابر این دیر خوابیدن در شب و عدم برنامه ریزی در رفع نیاز طبیعی انسان به خواب شب , وی را از درک لذتهای معنوی در سحر و نماز , محروم میکند .
3 – رعایت آداب خواب , از جمله : وضو گرفتن , خواندن سوره های توحید و معوذتین , ذکر صلوات و تسبیحات اربعه و تسبیح حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) , آیة الکرسی , بخصوص خواندن آیه ی آخر سوره ی کهف و نیز توسل به امام زمان برای محروم نماندن از فیض نماز اول وقت و ... از جمله اموری است که خواب مؤمن را همراه با هدف و انگیزه می کند و این توجه و هدفمندی در بیداری صبح تأثیرگذار خواهد بود . البته اگر بجا آوردن همه ی آداب خواب برایتان سخت است , به هر میزان که مقدورتان می باشد انجام دهید .
4 – سعی کنید از ساعت , برای بیدار شدن استفاده کنید . اگر زنگ ساعت شما را بیدار نمی کند بهتر است تا مدتی که خود عادت به بیدار شدن کنید , به یکی از نزدیکان سفارش کنید که شما را در ساعت مقرر بیدار کند .
5 – مطالعه احادیث وارده در خصوص سحر و نماز اول وقت و عظمت آن , انگیزه ی شما را در توجه بیشتر به نماز اول وقت , قوی تر خواهد کرد .
دوست عزیز
بدان که انجام هر کاری در ابتدا ممکن است کمی سخت باشد ولی با تمرین و ممارست و استقامت و پایداری در عمل , آسان خواهد شد .
امیدوارم موفق باشید .
(1) سوره ی مؤمنون / 9 و 10
(2) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129
(3) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129
(4) سوره ی مدثر / 34
(5) سوره تکویر / 18
(6) میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129

 


 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 88/2/27::: ساعت 9:34 صبح

اگر بعضی از نمازهای که از سن 9 تا 24 سالگی نخوانده ایم الان بعد از توبه کردن قضایش را به جای آوریم آیا باز خدا ما را نمی بخشد و در قیامت از نخواندن به موقع باز خواست می کند؟

در صورت توبه و جبران گذشته حتما خداوند بنده خود را می بخشد و بازخواستی درکار نخواهد بود. البته کسانی که به موقع نماز خود را خوانده اند، با کسانی که سهل ا نگاری نموده اند، از جهت قرب به خداوند و نورانیت برابر نیستند، آنها قرب بیشتری دارند و از نتیجه عمل خود بهره مند می شوند، اما این بدین معنا نیست که اگر کسی متوجه خطای خود شد و توبه واقعی کرد، مورد بخشش نباشد و از رحمت الهی برخوردار نشود.

توضیح بیشتر درباره توبه:

توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است ؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود.
به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد ، از طرف خداوند ؛یعنی پذیرنده توبه نیست . مشکل از جانب خود توبه کننده است ، اگر کسی که دچار گناه و معصیت خداوند شده به درستی و با رعایت شرایط، موفق به توبه شود ، به طور قطع توبه او پذیرفته شده است و نباید نسبت به پذیرش آن نگران باشد. بنابر این خود کیفیت توبه و نحوه پیشرفت آن ، بهترین راه تشخیص پذیرش آن است.
ابو حامد غزالى در کتاب احیاء چنین مى‏گوید: اگر معنى قبول را فهمیده باشى شک نخواهى داشت که هر توبه صحیحى پذیرفته و مقبول است. کسانى که به نور بصیرت مى‏بینند، و از انوار قرآن مدد مى‏گیرند، مى‏دانند که هر قلب سلیمى مقبول خدا و در آخرت در جوار او بهره‏مند از نعمت اوست، و آمادگى دارد که با چشم خود به وجه اللّه بنگرد. و مى‏دانند که قلب در اصل، سلیم آفریده شده است زیرا هر نوزادى با فطرت خدا پرستى آفریده مى‏شود امّا آن سلامت توسط کدورتى که گرد و غبار گناهان بر آن ایجاد مى‏کنند از دست مى‏رود.
قرآن مجید مى‏فرماید: وَ هُوَ الّذِى یَقْبَلُ التَّوبَةَ عَنْ عِبادِهِ 42: 25 احیاء العلوم/ فصل پنجم.

همچنین احساس بهجت و آرامش خاصى که پس از دعا و توبه به انسان دست مى‏دهد ، احساس سبکى از گناهان و آلودگى‏ها، تضرع و التجاى بیشتر به خدا وند، آثار واقعى توبه که در اعمال و کنش‏هاى ما بیشتر هویدا گردد؛ یعنى رغبت کمتر به گناه و اراده و عزم راسخ‏تر در اطاعت پروردگار، نشان مى‏دهد که توبه ما توبه واقعى بوده و به همین نسبت مقبول‏ واقع گردیده است.

خداى رحمان و رحیم در قرآن مى‏فرماید: قُلْ یا عِبادِیَ اَلَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ إِنَّ اَللَّهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ. وَ أَنِیبُوا إِلى‏ رَبِّکُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ، بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد و به درگاه پروردگارتان باز گردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید سپس از سوى هیچکس یارى نشوید .
اگر به معناى کلماتى که در آیه آمده توجه کنیم لطف خدا را نسبت به بندگان خواهیم فهمید. «تعبیر به یا عِبادِیَ (اى بندگان من) آغازگر لطفى است از ناحیه خدا، و تعبیر به اسراف به جاى ظلم و جنایت نیز لطف دیگرى است، تعبیر به عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ نشان مى‏دهد که گناهان آدمى همه به خود او باز مى‏گردد، تعبیر به لا تقنطوا دلیل بر دین است که گنهکاران نباید از لطف الهى نومید گردند، تعبیر به من رحمة اللّه تاکید بیشترى بر خیر و محبت الهى است و هنگامى که به جمله إِنَّ اَللَّهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ‏ مى‏رسد با حرف تأکید آغاز شده و کلمه الذنوب با (الف و لام) جمع شده همه گناهان را بدون استثناء در بر مى‏گیرد، بدین صورت است که سخن اوج مى‏گیرد و دریاى رحمت الهی موّاج مى‏شود».
بنابراین انسان در تحت هر شرایط و موقعیتى که باشد اگر به سوى خدا باز گردد (توبه کند) و تسلیم فرمانش باشد و از اوامر و نواهى خداى سبحان تبعیت کند، خدا را توبه‏پذیر و مهربان و بنده نواز خواهد یافت. امام باقر علیه السّلام به محمد بن مسلم چنین مى‏فرماید: وقتى که مؤمن توبه مى‏کند، گناهان قبل از توبه‏اش بخشیده مى‏شود، پس او باید براى بعد از توبه عمل کند. ولى آگاه باشید بخدا قسم این مزیّت فقط براى اهل ایمان است.

شرایط توبه صحیح:
توبه صحیح و با شرایط در نگاه امیر المومنین على (ع) دارای چهار رکن است. ایشان مى‏فرمایند: التوبه على اربعه دعائم: ندم بالقلب و استغفار باللسان و عمل بالجوارح و عزم على ان لایعود توبه بر چهار ستون ایستاده است: 1- پشیمانى قلبى 2- استغفار زبانى 3- جبران گذشته (انجام واجبات، ترک محرمات، قضاءمافات، حق الناس باشد یا حق الله) 4- عزم بر بازنگشتن (به گناه)  بحار الانوار / ج 78 /ص 48

پشیمانى اساسى‏ترین رکن بازگشت و جبران گناه است، ‏ولى نباید در آن متوقف ماند بلکه خداوند منان آن را پلى قرار داده است تا بندگان مومن با گذر از آن از جهنم سیئات بیرون جسته و به بهشت صالحات فرود آیند.
بنابراین گام بعدى تغییر مسیر ، ترک گناه و جبران گذشته است. برای جبران گذشته لازم است گناهانى را که فقط از حقوق خداوند است، چنانچه قضا و کفاره داشته باشد- مانند نماز، روزه و حج- انسان باید علاوه بر توبه و تصمیم بر ترک گناه، قضاى آنها را نیز به جا آورد و کفاره آنها را بپردازد و آنهایى که قضا و کفاره ندارد- مثل دروغ و استمنا و.- فقط توبه و استغفار کافى است همچنین در صورتی که حقى را از کسى ضایع کرده، باید به یکى از صورت‏هاى زیر جبران کند: اگر امر مالى بوده (مثل این که پولى را از کسى غصب کرده، یا سرقت نموده، یا در معامله کم فروشى کرده، یا پول زیادترى گرفته است) در صورتى که طرف را مى‏شناسد، رضایتش را حاصل کند.
اگر صاحبش را نمى‏شناسد از طرف او به فقرا صدقه بدهد. اگر صاحبش فوت کرده به ورثه او رجوع نماید و از آنها رضایت بطلبد. اگر فعلاً قدرت مالى ندارد، هر وقت قدرت مالى پیدا کرد در اولین فرصت حق مردم را بدهد. اگر نتوانست، وصیت کند تا بعد از مرگش ورثه رضایت صاحب مال را جلب کنند.
در صورتى که به هیچ وجه امکان نداشت، اگر توبه واقعى نماید، امید است خداوند عالم او را ببخشد و طورى صاحب حق را راضى نماید. و اگر حقى که از دیگران ضایع کرده، جنبه آبرویی داشته است (مثلاً غیبت کسى را کرده یا تهمت زده است) در صورت امکان باید رضایت آن شخص را حاصل کند و اگر یقین به او موجب فساد مهم‏ترى (مثل قتل یا زد و خورد واختلاف شدید و. مى‏شود) لازم نیست به او بگوید بلکه اگر توبه واقعى نماید و براى آن شخص طلب مغفرت کند کافی است.

 


 
<      1   2   3   4   5   >>   >
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید